طلاق انگلیسی؟، بعد از ظهور «قواسیم جدید» در خلیج فارس؟!

0111

در روزهای گذشته موضوع توقیف نفتکش بریتانیایی در خلیج فارس توسط سپاه پاسداران تبدیل به خبر مهمی شده، اما آن روی سکه این نوع ماجراجویی ها که از دو ماه قبل شروع شده با حمله به نفتکش هایی در فجیره امارات و حمله به دو نفتکش دیگر در روزی که شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن در تهران با رهبر ایران دیدار کرده بود!، و توقیف نفتکش ایرانی در جبر الطارق و در نهایت توقیف نفتکش بریتانیایی در خلیج فارس، یاد آور جنگ نفتکش ها در ماه های پایانی جنگ ایران و عراق در سال 67 شمسی است.

در آن حوادث، نزدیک به 500 نفتکش توسط عراق و جمهوری اسلامی مورد حمله قرار گرفت و تعدادی هم غرق شد، و در نهایت نیروهای آمریکایی با انجام عملیات «آخوندک»، به گفته خودشان نیمی از نیروی دریایی جمهوری اسلامی را نابود کردند!، و بعد هم حمله به هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی و در نهایت پذیرش قطعنامه شورای امنیت در مورد پایان یافتن جنگ توسط جمهوری اسلامی که خمینی آن را «جام زهر» نام نهاد!

اکنون هم ظاهرا کاریکاتوری از همان جنگ نفتکش ها در خلیج فارس شکل گرفته است، اما اگر با دقت بیشتر به این حوادث نگاه شود و لابلای خطوط خوانده شود، این حوادث ار نوع «دزدی دریایی» و تکرار پروژه قواسیم می باشد!

در سال های 1800 میلادی گروهی از دزدان دریایی در تنگه هرمز و خلیج فارس پیدا شده بودند و به کشتی ها حمله می کردند و در بخش هایی از امارت پایگاه داشتند و با عمانی های آن زمان هم درگیری داشتند و به تجارت بریتانیایی ها (کمپانی هند شرقی) هم آسیب فراوانی وارد کرده بودند و کپی کاری از دزدی دریایی ای را انجام می دادند که در صد ساله قبل از آن در اقیانوس اطلس در گذر زمان بوقوع پیوسته بود بین کشتی های فرانسوی و اسپانیایی و پرتغالی و بریتانیایی بر سر ذخایر طلایی که اسپانیایی ها از تمدن اینکا ها در آمریکای لاتین بدست آورده بودند و به اسپانیا داشتند منتقل می کردند و بتدریج آن سه کشور دیگر و بعد هم خود اسپانیا با تغییر پرچم کشتی های خود و خود را جا زدن در نقش دزدان دریایی، به غارت دیگر کشتی ها پرداختند!

در سال های بعد که پرتغالی ها به خلیج فارس وارد شدند و کنترل تنگه هرمز را بدست گرفتند و چند جزیره دیگر را هم کنترل می کردند، بریتانیا و بویژه کمپانی هند شرقی تصمیم گرفت جای پرتغالی ها را بگیرد و بتدریج هم جای آنها را گرفت و مدتی هم اوضاع آرام بود تا ماجرای ظهور قواسیم!

بعد از ظهور آنها بریتانیا کشتی های جنگی خود را به خلیج فارس فرستاد و با قواسیم برخورد کرد و با عمانی ها هم پیمان شد!، و بزودی در سال های 1820 با قبیله های عرب پیمان تجاری بست و آنها را وادار به صلح کرد و در سال 1853 میلادی پیمانی با آنها بست که به موجب آن تمام قراردادهای تجاری ای که آنها با کشورهای بزرگ منطقه می بستند باید به تایید بریتانیا برسد در غیر اینصورت نباید آنها چنین قراردادهایی را اجرا کنند!

و این مقدمه ای برای فشار بر عثمانی و ایران زمان قاجار و جلوگیری از ورود روسیه تزاری به خلیج فارس بود و این نفوذ بریتانیا از آن سوی مرز چین تا این سوی آمو دریا و تا لاهور و ابوظبی و … ادامه یافت و بعد هم به قرارداد 1906 انجامید بین روسیه تزاری و بریتانیا برای تقسیم شمال و جنوب ایران بین خود، و بعد هم قرارداد سایکس – پیکو در زمان جنگ جهانی اول و تقسیم خاورمیانه و تجزیه عثمانی!

و این روند تا زمان اکتشاف نفت ادامه یافت و بعد از آن هم این منطقه برای بریتانیایی ها بسیار مهم گشت با قرارداد «دارسی» و بعد هم تشکیل کمپانی نفتی ایران و انگلیس و بعد هم در زمان جنگ جهانی اول نفت که سوخت ناوگان دریایی بریتانیایی ها شده بود و طرح آن را چرچیل ریخته بود که در آن زمان وزیر دریانوردی بریتانیا بود و می خواست نفت را جایگزین آن ماده دودزای سیاهی بکند که دیگر تاریخ انقضایش برای سوخت ناوگان جنگی داشت به سر می رسید!

و ادامه یافت این نفوذ تا زمان جنگ جهانی دوم و بعد از آن برای حفاظت ار منابع نفتی خاورمیانه که به دست شوروی آن زمان نیفتند و دولت های خاورمیانه به سمت کمونیسم گرایش پیدا نکنند پای آمریکایی ها هم به منطقه رسما باز شد و بزودی در عربستان سعودی نفوذ زیادی یافتند و بعد هم در ماجرای ملی شدن نفت ایران هم آنها و بویژه راکفلرها بازی ای را برای سهم خواهی و بیرون راندن بریتانیایی ها از منطقه نفتی خاورمیانه، پیاده سازی کردند!

بعد از پایان یافتن جنگ جهانی دوم، بریتانیایی ها هم فرسوده و ورشکسته شده بودند و بزودی هم از هند خارج شدند و هم مجبور شدند با استقلال و تشکیل دولت اسرائیل موافقت کنند و بعد هم با ملی شدن نفت در ایران باز هم عقب روند و بعد هم کانال سوئز را ناصر در مصر ملی کرد و این آخرین میخ بر تابوت غرور و سروری بریتانیایی ها بود در جهان آن روز!

این روند تا دهه 70 میلادی ادامه یافت و بالاخره بریتانیایی ها پروژه خروج از خلیج فارس را پیاده سازی کردند، با همه پرسی استقلال بحرین از ایران و برگرداندن سه جزیره (ابوموسی و تنب کوچک و بزرگ) به ایران و تشکیل کشور امارت با متحد ساختن امیر نشسین های ابوظبی و دوبی و شارجه و … و در نهایت با پیوستن به اتحادیه اروپا!

بزودی دست پنهان آنها وارد خاورمیانه شد با سیاست های پشت پرده ای که ثابت کردن بعضی کارهای آنها بسیار سخت می باشد و از طرف شهرک لندن پیاده سازی شد، و شهرک لندنی ها یا فابینیست های مدرن (که سوسیالیست هایی هستند که با ایده گلوبالیسم) دوباره به مرکزیت سیاست برگشته بودند!، پروژه تخریب خاورمیانه را به اجرا درآوردند!

با پروژه سقوط 79 این بازی استارت خورد، و بعد ترور سادات در مصر، بزودی بعد از سقوط شاه در ایران و ترور سادات در مصر و ظهور حزب الله و گروه های دیگر جهادی در منطقه و مجاهدین در افغانستان و ضیا الحق در پاکستان و شروع جنگ بین عراق و ایران و درگیری در یمن شمالی و جنوبی و درگیری در دربار سعودی که به فرار شاه وقت به مصر انجامید و اشغال سفارت آمریکا در تهران و مسجد الحرام در مکه و جنگ اسرائیل با لبنان و ظهور اخوان المسلمین در سوریه در زمان حافظ اسد و درگیری هایی که به مرگ ده هزار نفر انجامید و ماجراهای قذافی از ناپدید شدن امام موسی صدر تا سقوط هواپیمای مسافربری در لاکربی و کمک نظامی به ارتش آزادیخواه ایرلند شمالی تا اشغال کویت توسط عراق و جنگ داخلی در الجزایر و ادامه درگیری ها در یمن بعد از متحد شدن یمن شمالی و جنوبی و درگیر در عراق هم کردها و هم شیعیان و ظهور طالبان و القاعده در افغانستان و بروی کار آمدن البشیر در سودان و ….، حتی تا جنگ بوسنی و دخالت های جمهوری اسلامی و سرویس اطلاعاتی سعودی و کمک رسانی به مجاهدین بوسنیایی!، و در نهایت یازده سپتامبر و داعش و …

هدف پشت پرده خسارت وارد کردن به منافع آمریکا به نوعی دیگر و درگیر کردن آمریکا با مشکلات و همزمان کمک کردن به رشد چین و ظهور ابر اقتصادی با سیاست های «کمونیسم صورتی» که در نهایت با روی کار آمدن اوباما در آمریکا رسما به آمریکا هم رسید و مورد های مهم سیاست های کمونیستی صورتی در دوران اوباما را می توان به طرح بیمه «اوباماکر» و «برجام» خلاصه کرد!

و در این چند دهه در اروپا هم با سیاست مرزهای باز و حتی کم کردن از اختیارات ملی دولت ها و افزودن به اختیارات اتحادیه اروپایی با گسترش یافتن اختیارت پارلمان اروپایی و کمیسیون های اروپایی و بعد طرح واحد پول اروپایی «یورو» و بعد قانون اساسی اروپا که با شکست کامل روبرو شد در سال های گذشته، بحران اقتصادی سال های 2008 و بعد 2014 در اروپا، شکست این سیاست ها را روشن تر کرد و بعد بحران پناه جویان در اروپا و نفوذ داعشی ها به اروپا اوضاع را بدتر کرد و در نهایت با رفراندوم برگزیت در بریتانیا، اولین نشانه ها برای تغییر سیاست در بریتانیا نمایان گشت!

البته سیاست بازگشت بریتانیا به خلیج فارس و خروج از اتحادیه اروپا، در سال های گذشته در دولت بریتانیا دنبال شده است و حتی آنها چند پایگاه جدید هم در بحرین و هم در عمان و … را هم برای خود فراهم نموده اند!

اکنون هم ظهور قواسیم مدرن با سیاست های تهاجمی جمهوری اسلامی در خلیج فارس، بازی را بنوعی دیگر دارد تغییر می دهد!، سیاستی که خواسته بریتانیایی ها است برای حضور نظامی در خلیج فارس به بهانه حفاظت از کشتی های تجاری و نفتکش ها در مسیرهای دریایی و مقابله با دزدی های دریایی مدرن!

و البته کمی هم در مورد بوریس جانسون (بوریس خرسه)، نخست وزیر آینده بریتانیا!

شهردار سابق لندن و وزیر سابق خارجه بریتانیا، موافق با برگزیت و کسی که در مقدمه کتابی که نوشته است در سال 2003 و در سال 2008 هم تجدید چاپ شده است، بنوعی حال مسلمانان را گرفته است البته از نوع سیاسی آن!، او در مقدمه آن کتاب بنوعی گفته است تمام مشکلات معاصر و کنونی جهان را مسلمانان موجب شده اند، و …

و در مورد جمهوری اسلامی هم او در زمانی که وزیر خارجه بود و بعد از حوادث دیماه 96 گفته بود شرایط جمهوری اسلامی درست مانند سال های پایانی شوروی است!

حالا باید دید، پس از به قدرت رسیدن که بزودی اتفاق خواهد افتاد و او جای ترزا می را خواهد گرفت، با مبادله کشتی نفتکش ایرانی توقیف شده با نفتکش بریتانیایی توقیف شده بازی را تمام خواهد کرد و یا با عبور از اسلامیسم سیاسی در کنار ترامپ قرار خواهد گرفت و بازی وارد فاز دیگری خواهد شد! (طلاق انگلیسی!)

همان فازی که با به حاشیه رانده شدن اخوانی ها در مصر و مرگ مرسی و ادامه قدرت اسد بصورت موقتی و ادامه اصلاحات در سعودی و مذاکره با طالبان شروع شده است و با جااندازی نه اصول گرا و نه اصلاح طلب در ایران دارد تکمیل می شود!، شتاب خواهد گرفت؟!

فعلا باید منتظر ماند و لابلای خطوط را خواند، با مذاکره ایران و آمریکا و دور زدن ظریف توسط آمریکایی ها و جااندازی ایده مذاکره مستقیم بین ترامپ با روحانی یا رهبری!، اول کار آقا یا روحانی تمام می شود از نظر «شخصیت سیاسی آنها»، و بعد با جااندازی مذاکره بر سر محدودیت و برچیدن موشک های بالستیک و دور برد سپاه و جمهوری اسلامی، ماجرای مذاکره گورباچف و ریگان تکرار خواهد شد!، و بعد فروپاشی درونی به سبک شوروی استارت خواهد خورد!

ولی فعلا از آرامش قبل از طوفان لذت ببرید!

…………………………….

توضیح بیشتر در مورد قواسیم را در این کتاب می شود خواند:

https://bit.ly/2Z470iL

در مورد دزدی دریایی کامل توضیح داده شده است:

http://fmbm.blogfa.com/post/112

 

 

 

 



دسته‌ها:آزاد اندیشگی

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s