دوستان، نوش…
پیکی از راه صدق پرسان شد که در نماد پیالهچی این آیا تصویر عیسی مسیح است که بر لب جام نشسته؟؟
که ما گفتیم. میتواند باشد. نوش… حضرت لسان الغیب خواجه حافظ شیرازی علیهالسّلام، مگر هماره به لب می، یاد مسیحا نکرد؟…
لاکن پس به یاد صنمی افتادیم که دیری پیش به ما گفت در غزل پنجم و این بیت وقتی حافظ میگوید :
آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند *** اشهی لنا و احلی من قبله العذارا
در آنجا پیوند اِسوتِریک بس ژرفی در ترکیب خود، می، و مسیحا به ترسیم آورد، بدین ترتیب:
گفت که آن بادهی تلخ مزه برای ما خراباتیان خواستنی تر و شیرین تر از قبله العذارا است!
قُبله یعنی بوسه، و العذارا اسم جمع عذرا یعنی دختری که دست مردی بدو نخورده میباشد…
خیلی ها پس از آن آمدند و آن را «خواستنی تر و شیرین تر از بوسه دختران باکره» ترجمه کردند. گویا حورُهالعین های موعود در اسلام ناب محمدی را به گمان داشتند و این فکر به تداعی که خواجه را میبینی؟ هم عرق میخورد و هم دلش دختری باکره و بوسه کامش را میخواهد!!!
لاکن دیگری نشست و روشن کرد که خواجه اشارتش به مریم عذرا مادر مسیحا و بوسه هایش برگونه فرزند نوزاد و آخر شهید پاکش بود… چرا که اگر تو حافظ باشی و پاکترین انسان را به پیش داشتی آیا او را به رغب و شیوهی مادرش نمی خواستی ببوسی؟…
و بدان سان «بوسه باکره» مادر مسیح را، که او را عذرا می خواندند، مثال آورد و گفت که می و باده را حتی از آن هم شیرین تر و خواستنی تر مییابد، ولو اگر هم «صوفی» یا همان زنباره معروف دهر که گفته شده با سردردی ناشی از ابتلا به امراض مقاربتی مُرد، آن را امالخبائث یا مادر شرارت ها میخواند!…
حالا چرا آن را امالخبائث خواند، باشد تا بعد.
نوش…
دستهها:نوش نگارش
بیان دیدگاه