بحران دوقلو

دیدم دوستی استوری زده با این حکایت:

دیدنش بلافاصله چنین راوی قلم کرد:

مگه فکر می‌کردید مدیریت بحرانی منابع موجود محدودمون در این گوی آبی کوچک زیبای سرگردان در سیاهی لایتناهی فضا که بدون اون منابع کلیت نسل بشر روی سیاره نابود خواهد شد، با آموزش و نصیحت و خواهش می‌کنم ها و اینا امکان پذیره؟!…

اگه کلیت بشر روی زمین رو به مثابه یک موجودیت واحد مثل قارچ توی اکوسیستم زمین تشخیص بدیم، با وجود این فاکتور که سایز این قارچ با به حساب گرفتن محدودیت منابع موجود برای زیست و ادامه بقاش توی اکوسیستمش رابطه مستقیم داره، جمعیته که باید تقلیل داده بشه، رو راست و بی‌تعارف…

میمون های همین پریروز از درخت پایین آمده، با فعال شدن لایه جدید خاکستری ملاجشون، تازه مطرحیت آلت های تناسلی‌شونو کشف کرده و متوجه بی‌نهایت اهمیتش شده، و لمیده با فاندهای مفت دولت روی لاحاف و مترس سیاه و با دَبّه هزارگونه هویت جنسی و اخلاقی‌شون و لذا «حقوق» چنان پنداشته‌شون، طلبکار زمین و زمان و منابع کره خاکی‌مون و جامعه‌شون هستن، و جوامع دارن زیر فشار به زانو در‌می‌آیند… خب یه عده ممکنه پس فکر کنن که ناباب ها که همه چیز رو مفتی می‌خوان و می‌خورن و می‌رینن و لقد می‌زنن و سازندگی که هِئچ، با شوق تخریب و داغان هم می‌کنن و درست عین بوزینه ها هوار لذت می‌کشند هجوم می‌آورند و از در و دیوار بالا می‌روند، اگه برن زیر گل بهتره واسه بقیه!…

اگه باور داشته باشیم آنچه را که در کوی و برزن دیریست شایعه‌س که قراره از مابهتران جمعیت بشر روی کره زمین رو به کسری از اونچه که هست تقلیل بدن، و هر چه زودتر بهتر براشان، این صحبت های بحران دوقلویی همراه با «قلو»های انواع اقسام پلاندمی ها و سیل ها و آتش سوزی ها، تازه اولشه. نه؟…

در حساب بهم صفر بدهید، من دودوتا چارتاییست که اینجوری می‌بینم، لاکن بفرمایید و تئوری توطئه پردازم تشخیص داده و بنرش را بالای در پیاله سرا چنان نصب کنید. به خدا* و هستی قسم، که لاجرم به بند کفشم هم نیست!

نوش…



دسته‌ها:نوش نگارش

برچسب‌ها:,

بیان دیدگاه