شکر خوری های ضایع به اصطلاح متخصصین

دوستان، نوش…

رِی تِکیه که برای شورای روابط خارجی گلوبالیست قلم می‌فرسایه و «روئل مارک گرِخت» که در اندیشکده دفاع از دموکراسی چرت وپرت  تفت می‌ده، دوباره  باهم مشترکا شکر خوردند. الغرض چون نمی‌خوام بی‌اساس بهشون تهمت بزنم، ارکان اصلی گلکاریشونو در زیر توضیح می‌دم:

این دو تا عوض اینکه به گاری‌ای وصل باشند و با کشیدنش کار مفیدی انجام بدن، آمده و در نشریه آتلانتیک نوشته اند:

الف – آمریکا دیگه بره بی خیال بمب درست کردن خامنه ای بشه. ولی وقیح زالوی ایران خیلی راحت دیگه میتونه بسازدش، و گس وات؟! وقتی هم که ساخت نخواهید دونست که ساخته تا بعد از ساختنش. 

شکر خوردند چون اولا با چنین نوشتنی رفتند توی کار پیش بینی کردن انگار که رمل و اسطرلاب دارند، ثانیا اینکه از ترس همین تهدید های اگه بمب بسازی اله می کنیم بوده که بیت تا حالا جرات ساختن و رو کردنشو نداشته‌.

ب – اومدن نوشتن مردم از شیخ و شاه متنفرن و از بیخ تبدیل شدن به مبلغین مزاحمین خلق و مریم لچک، و معلومه مخصوصا و عمدا هیچ اشاره ای به رضاشاه دوم نکردن انگاری که اصلا وجود نداره!

اینکه ایرانی ها از شیخ متنفرند که حتما، لاکن شکر می‌خورند رِی و روئِل که مثل شلغم نادیده می‌گیرند اونهمه مردم و مخصوصا جوان ها رو که از نوستالژی دورانهای ندیده شاه دلشون ترک ورداشته و دارند هوار میزنن رضاشاه روحت شاد، ای شاه ایران برگرد به ایران، و ایران که شاه نداره حساب کتاب نداره .

پ – مسیخ رو به اسم ذکر و خیلی هم پروموت کردند و میگن آمریکا باهاس خیلی بیشتر بهش حال بده و ساپورتش بکنه چون ملاتاریا همه‌ش میخواد بکشدش و مسیخ خیلی طرفدار داره تو ایرانو مهمه و اینا…

لازمه واقعا بگم چرا از این بابت شکر خوردن؟! بابا چقد رو دارین شما ها!! نوش!!

ت – نوشتن ایرانیا حال ندارن. یعنی حال و کمر انقلاب رو ندارن و بزرگترین دلیلش اینکه جماعت پره از ساندیس خور ها و کسایی که نونشون با رژیمه و کسایی که می‌ترسن دست از پا خطا کنند و یهو رژیم خارمادرشونو یکی کنه. اونجای مقاله سریع می‌کشن کنار جاده و و دور از انظار نتیجه اخلاقی سرپایی می‌گیرن که اگه رژیم بمبه ر رو نکنه، هست حالا حالا ها…

شکر خوردن اینجا هم، چون معلوم نیست چطوری رفتن تحقیقات کردند و  راجع به حال و احوال ایرانی ها و کمرشون به این نتیجه ها رسیدند!

ث – میگه آمریکا بهتره بره آپوزیسیون خارج رو جمع کنه بیاره دور هم و  خوب لی‌لی به لالاشون بزاره و اینور و اونور ببرشون و بهشون شام بده و اینا و بزاره اونا هی زر هاشونو با زورناهای مختلف بزنن و این وسط ممکنه اونوقت یه حال و شوری تو ایران ایجاد بشه و شاید تقی به توقی بخوره و انقلاب بشه و اینا…

اینجا هم شکر خوردن چون نسخه‌ی اشتباه پیچیدند. ایران از سولاخ اونا همینک دردناک مارگزیده شده.

آخه اسی و مسی و گراز و بز و بزغاله و چمدونم اونجا لیسای علی‌یُف و اردوغاو رو مگه میشه با هم یه جا جمع و جور کرد؟ 

اتفاقا شاه از سر معرفتشان بهشون فرصتشو  دادند که دور همی یک پارچه بشن و یک جبهه محکم و هدفمند به دنیا نشون بدن که میشه بهشون حکومت ایران واگذار بشه. ولی دیدیم که چطور گندشو درآوردند و به دنیا نشون دادند که دونه دونه شون وصله های ناجور و مشکوکیند که شهرت و مقام و قدرت تنها چیزیه که دارند براش پستان به تنور می‌چسبونند و مو وِز می‌دن!

همین. دلمون پره والاه.

نوش…



دسته‌ها:نوش نگارش, بازتاب ویژه

برچسب‌ها:, , , ,

بیان دیدگاه