عجب گیری کردیم ها…
نوش!!!
آقا چرا این خیارشور خط امام، جناب کروبی تازه زبان پیداکرده،
دست از وقاحت های بحرطویل نگاری اش برنمی دارد؟
چرا ملت را هنوز شاسکول پنداشته و فکر میکند دیگر بیادشان نیست؟
چرا حاضر شد آن روز سرنوشت ساز در منصب ریاست مجلس نمایندگان مردم فلکزده ایران، حکم حکومتی دیکتاتور را بر مجلس تحمیل کرده و مطلقیت فرمان خامنه ای را تثبیت کند؟
سخنگویی مجلس امانتی بود که ملت بدست او سپرده بودند.
چرا او با همان دست وقتی که اصلاح قانون مطبوعات مطرح بود یادداشت کوتاه آقا را
وبیرون کشید تا آن را خوانده و مقام خود را به نه بالاتر از خیار چنبر در پیشاپیش ملت و خانه اش تنزیل دهد؟!
تا بعدا خیارشور آقا و رسوای عالم شود؟
آن روز که او با قرائت اولین حکم حکومتی آقایش درِ خانه خراب شده ملت ایران را عملا بست، آن روز او ضحاک زمانه ما را به اختیار و حکم مطلقه خود رها کرد تا امروز از او مسئولیت شناسی بطلبد؟!…
او که خودش گفته بود برای که و کِی باید خون گریست!!
تفو…
کروبی ای آخوند وقیح،
جای تو همانا در پیت خیارشور
پنهان در پستوی حصر است…
بیرون نیا که هوا پس است!
نوش…
دستهها:نوش نگارش
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟