دوستان،
نوش…

اگر برنامه سوریه دارد پایان می‌گیرد،
دویست اسپتزناتز کهنه کار الان توی یخچال هستند که دیگر پوتین نگرانشان بعد از پایان ماموریت سوریه نخواهد بود!!

کله پوک ها فکر کرده بودند که «بلک واتر Black Water» ورژن روسی را درست کرده‌اند و مست از پول های برجامی و کیسه‌ی خلیفه ولی فقیه که حتما مزدشان از آنجا بود، شکی نیست که می‌رفتند که دردسری شوند با بیکاری وعامل آزاد خطرناک بودن در روسیه‌‌ی بی حساب کتاب که اگر از پوتین بپرسید بیش از یک قلدر در آن نمی‌گنجد.

در آمریکا می‌توان شرکت های مستشار پیمانکاری داشت. میتوان انواع اقسام بلک واتر و همه جور شرکت ها داشت… میتوان همه چیز داشت. چون آمریکا هرچقدر هم بزنید توی سرش اینش عوض نخواهد شد که یک سیستمی است که چون در اساس بنیادش استوار بر دموکراسی سکولار با قانون اساسی همیشه در حال بررسی و اغلب در چالش است، بالاخره حساب کتاب دارد.
و وای از آن روزی که کتاب محاسبه برای کسی و یا روی امری باز شود و کثافت در حساب کسی باشد، که در طول تاریخ آمریکا، این جوانترین حکومت که بین حکومت های دنیا مسن‌ترین قانون اساسی را می‌گویند دارد، آرشیو صورت جلسه های دادگاههایش پر است از محاسبه ها و در زندانهایش همیشه کله گنده هایی که روزی شکست ناپذیر به نظر می‌رسیدند گالن گالن آب خنک خورانده و از آنان پذیرایی های جانانه کرده‌اند، می‌کنند، و خواهند کرد!…

ولی در روسیه از این صحبت ها نیست چرا که آنان هم هنوز تهشان باد می‌دهد و هنوز بی دیکتاتور کارشان به هیچ جا نرفته و یک شام به سحر دریغا که چنان رسانده باشند.
اصلا روسیه از روزی دنیا مجبور شد آدمش حساب کند که نشان داد بمب اتمی دارد و موشک که بر آن سوار ش کند. همین! و دنیا معده‌اش را ندارد که در آن دیکتاتوری دیگر با بمب اتمی را هضم کند.
و در چنان روسیه‌ای وجود صدها اعضای «واگنر گروپ Wagner Group» برگشته از سوریه که زیر کنترل ولاد و ارتشش نباشند، حتما که موضوع جدی و پروپاگیر اگر نه مهلک می‌تواند باشد!…
در این که نداشتن کنترل یک مسئله‌ای است همین بس که وقتی از یک مقام بلندپایه ارتش روسیه درباره‌ی تعداد دقیق مستشاران پیمانکار روسی کشته شده در نبرد با ائتلاف آمریکایی پرسیدند جوابش این بود: (نقل به مضمون) داشتن حساب تعداد آنان و برنامه ها و عملیاتشان جزو مسؤولیت های ما نیست!!

این جواب که پیاله را بس به کف آورد یعنی چی؟ یعنی اینکه آقا مگه ارتش روسیه مغز ملا خورده که بره به مستقرات رسمی آمریکا در سوریه به همراهی شیعه و علفی‌جات! حمله کنه و جنگ بین‌المللی راه بیاندازه؟!
و بدان ترتیب پوتین دستش را حسابی با تاید سه دفعه از آن سقط شده ها شست و بعد صلیب ترسیم کرد!!!

و آن صلیب را، نه برای ارواح آن شاسکول های فریب قاسم اسکوبار خورده و طمع پول مفت و آسان خود را عددی در کنار پیمانکاران نظامی معتبر دنیا دیده،
بلکه به شکر این هم ترسیم صلیب به سینه کرد که دیگر دنیا نباید حساب آن شکست مفتضح را به حساب او و ارتشش بگذارند و اینجوری آبروی خود را به گونه ای هنوز در جیب به خیال خود دارد…

ولی همه دنیا می‌داند که روسیه جز بنجل نمی‌سازد، همه چیزشان بدرد نخور است، همیشه، و این هم مثلا نیروهای خطرناک و کار کشته شان!!
البته کارکردهای هواپیما ها تانک ها و کشتی هواپیمابرشان را که بعد از این که دوتا هواپیما از آن سعی به پرواز کردند و افتادند توی آب، مجبور شدند برش گردانند بفرستند پارو از دکل بادبان درازتر! به خانه و خدا خدا کردند که همه این ماجرا را زود فراموش کنند… که البته مخلصتان فراموشی اصلا کار و بارش است!!…

من هم الان قرار بود به درس و مشقم برسم، ولی یک لحظه فراموشی از آن همان و
گیر تله نوشتن این مطلب افتادن هم همان!

نوش…

دسته‌ها:نوش نگارش