دوستان،
نوش…
آقا این نقزن های موذی نویس که ما را کشتند. چرا بس نمیکنند دیگر. مگر همفکران و روشنفکران پیشینشان به اندازهی کافی به میهن لطمه نزدند؟…
مگر دیگر وقت برای شلتاق و الم شنگهی بیجهت مانده؟
از کوزه مگر همان نتراود که در اوست؟
حال تهمت وهابیسم سیاسی میزنند چون پارادایم تنگ ذهن کژنهادشان در تحت تسلط همان و دیگر هیچ دایر است.
آنان نه راه حل میدانند و نه حاضرند جزو مشکل نباشند.
بدبختند آنانی که واقعیت موجود را نمیبینند،
و وای بر آنان اگر با بغض و غرض سعی به روپوشانی و لوث حقیقت کنند.
چون اگر حقیقت واقعیت را روشن نکند، پس چه امیدی است به نجات از تاریکی؟…
واقعیت موجود این است:
– ملت آن یک حکومت را که به ملا جماعتش بدهکار بود با سود و بهره و نزول کلانش و حتی با کُلیه هایش به همان ها پرداخت کرد و داستان تمام شد. به همین سادگی. اگر باورم ندارید بروید از آن کشاورزانی بپرسید که با صلح و صفا، حتی با قیافه های خندان، در صحن مسجد پشت به موعظ و نماد حکومت کردند و بانگ فرا دادند «پشت به دشمن، رو به میهن!»
و حال میهن در وضع اسفناکی است که میبینیم…
– علت اینکه ملاتاریا نرفته این است که گیر افتاده.
گیر است و وامانده بیحرکت در اضطراب جان و اعصاب خورندهی آیندهای بس تاریک و نامعلوم ولی عنقریب،
پس فریز کرده است و وامانده، و غرق در حس در تله فنا بودن در زادگاه خود، و در ترس از گریختن و مبادا دستگیر شدن و استرداد به دادگاه بین المللی به جرم نقض شنیع و سبعانه حقوق بشر که نمونه های بارزش همانا شامل است از پرونده های فعالان و ژورنالیستهای دوتابعیتی که به دست رژیم جان باختهاند؛ از زنده یاد زهرا کاظمی فوتوژورنالیست ایرانی-کانادایی و پیش از او بگیر، اشکی بریز برای ندای هنوز به خون خفته، و سعی کن هضم کنی ابعاد فاجعه کشتار اخیر فعالان دلسوز محیط زیست میهن را.
– رژیم گیر افتاده، و کفگیرش در دینگ و دنگ ته دیگ است. خیلی ها خوراکشان از دست رفته و جمعشان روزفزون است. و وای اگر که آن جمع به سونامی برسد.
– پس هرج و مرج میشود گفت در مراحل آغازین وقوعش است و از حال به بعد روند و شتاب بدتر شدنش بستگی مستقیم خواهد داشت به عدم مدیریت و یا مدیریت بد اوضاع .
پس دوباره، کج بنشینیم ولی راست بگوییم:
در حالی که بسیار میخواهیم از نکبتی که به اسم حکومت بر گردهی میهن سوار است رهاشده و عبور کنیم به یک حکومت انتقالی که درآن بتوانیم به آرای مردم برای تعیین نوع حکومت آینده و تدوین قانون اساسی جدیدی که برایمان سکولاریسم، مردم سالاری، و حقوق بشر را تضمین خواهد کرد رجوع کنیم،
در میدان مین گذاری شدهی سیاست جهانی کنونی، چه کسی را داریم که در او میتوانیم امیدی سرمایه کنیم به رهبری حرکت عبور؟ واقعا کی؟
فکر نمیکنم لیست بلند بالایی برای آن ماموریت خطیر در دست باشد. اگر هست لطفا دریغ نفرمایید.
حالا، در حالی که شما در حال تهیه کردن لیست کاندیداهای خود برای رهبری حرکت عبور از نکبت هستید،
من و میلیونها ایرانی دیگر همینک اسم کاندیدای تحصیل کرده، نجیب، پایبند به اصول، و آشنا با همهی رهبران دنیا که اتفاقا خلبان هواپیمای جنگندهی ماهری نیز هم هست داریم، و اسم و رسم او شاهزاده رضا پهلوی است. کسی که نزدیک به چهل سال عمر و جوانیش را وقف نجات میهنش کرده و برنامهای دارد بسیار شفاف با جزئیاتی بسیار منطقی و معلوم و در دسترس.
زود باشید و معطل نکنید تهیه آن لیست کاندیداهایتان را،
دهان هایی با اشتها میهن را خواهند بلعید اگر دیر شود.
دستهها:نوش نگارش
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟