دوستان،
نوش…
ویدیوی پست قبلیم متاسفانه مونتاژی بود از نانجیبی ها و سلیطه منشی های شخص بیادبی که نهایتِ به قول ما ایرانیان ترک «اَت آجیلیخ» (گوشت تلخی!) را به محضر شاهزاده در کیسهی کلک مثلا ژورنالیستی آورد و نمایان کرد. و دلیل اینکه ساحت این مکان صحابت و معرفت را اجازه دادم با ریخت و اطوار آن سیاه پوش که انگاری به مجلس ترحیم ننهاش رفته بود و بازگویی هایم از آن تجربه تلخ شود، واقعا این بود که میخواستم فرصتش را فراهم کنم برای او و امثالهم تا زشتی و زنندگی کار خود را جمع و جور در چهاردقیقه ببینند و تا شاید قدری به تامل روند و هم اگر خدای نکرده دفعهی بعدی باشد که دوباره او را بی قلاده ول کنند جلوی شاهزاده تا ادای مجریگری درآورد، کمی شایسته تر برخورد کند.
و جدا خیلی متاسفم از اینکه مسئولان و تهیه کنندگان و دستاندرکاران گرامی و محترم برنامه میدان، که دستشان درد نکند و ایول برای همه زحمتی که برای انجام این مصاحبهی تاریخی کشیدند، مجبورند او را که نمیدانم چگونه چپانده شده به جزویت اعضای تیم تولید برنامه، تحملش کنند…
لاکن در این پست، گلچین کلیپ های دیگری دارم از سخنان شاهزاده که دوست دارم افکارم را نسبت به آنان، بامحوریت آیندهی شاهزاده رضا پهلوی و شاهنشاهی پهلوی در ایران، به اخلاص و اشتراک با شما هم پیاله های همدلم بیاورم.
… — …
از شاهزاده برای شونصد هزار و یکمین بار پرسیده شد که چه شکلی از نظام را برای ایران مناسب میدانند و اینا… و ایشان گفتند:
در آن گفتار میبینید که ایشان زاویه باز میکنند به امکان حالتی در آینده، یعنی متصور میکنند امکانش را، که در آن ایران عبور کرده باشد از همهی این صحبتهای تک شخص و ناجی محوری، و دیگر برای حفظ تمامیتش نیازی به سمبل پادشاهی نداشته باشد…
این حرف ایشان، که اگر نیک به سمع دل آوریدش میشنوید حزن و نوستالژی آمیخته در آن را، مرا به این اندیشه میاندازد که شاید ته دلشان شاهزاده اصلا میخواهند که ایران در انتهای یک سیر بلوغی چنانی باشد…
به نظرم، تجلی بهتری از آن نظرم را بهتر میتوانم در کلیپ بعدی ببینم؛ یعنی قبل از، و هم طی وقتی، که شاهزاده در بارهی «انگیزهی انتلکتوال»شان راجع به آیندهی ایران میگویند.
واضحتر اینکه، ایشان صریحا میگویند چیزی نمیخواهند جز اینکه خدمت بکنند. نه مقام و نه قدرت و نه هیچ چیز. و هم اینکه در صحبت انگیزه شان، بالاخص اشاره به ایرانی میکنند که قدرت حاکمه اش موروثی هم نباشد:
شاهزاده نیز همچنین در باره سرنوشتشان با سری خمیده به پایین و نگاهی به نقطهای نامعلوم صحبت میکنند و اظهار بی خبری نسبت به آن، و دوباره با گونهای حزن… و بعد هم بازگشتشان را به خانهی وطن لاجرم منوط بر واقع بودن شرایطی مینهند که فعلا واقعبینانه فراهم نیست و معلوم هم نیست که کی مهیا باشد.
الغرض، بدون داشتن مدرک و تخصص آکادمیک روانشناسی، و فقط از روی تجربهای که شخصا از مردمان گوناگون و حالات و گفتارهای مختلفشان دارم، صادقانه بگویم، در این کلیب بعدی شاهزاده را خیلی فعلا دورخیزبرداشته برای بازگشت به وطن و در آنجا آشیانه گزیدن و ماندن نمیبینم:
پس دوباره به کسانی که کماکان در حال جلز و ولز و عود بیماری های ذهن و روانیشان در تصور پادشاه شدن و حاکمیت شاهزاده رضا پهلوی به عنوان شاه ایران هستند، بگویم بی خودی چنان هستید و میکنید چون خود شاهزاده نیز رقبت به چنان، حتی برای محض فرض در آن مصاحبه و یا مصاحبه های پیشینشان نشان نداده اند…
حیف…
لاکن همه اش بد نیست!… چه شاه به تخت نشستهی ایران بشوند، چه نه، اقلا به یقین میدانیم که شاهزاده ای داریم که اندِ صفا و کول Cool بودن هستند و خداوند زنده، شاد، سلامت، و موفق نگهشان دارد:
نوش…
دستهها:نوش نگارش
درود بر رضا شاه دوم
به کوری چشم دشمنان ایشون برخواهند گشت و رسما پادشاه ایران خواهند شد. شما که روانشناس نیستی بهتره قیافه و حرکت شناسی هاتو واسه خودت نگه داری.
مرمر، من هم امیدوارم که ایشان شاه بر تخت ایشان بشن. نوش… این به کنار…
بعدش تو کره خر یا ماچه الاغ نفهم هم اول پوزه بند بزن و ساکت بمون چون اگر ایران دوباره بخواد شاهشو داشته باشه اون شاه طرفدارهایی مثل تو توله گازگیر رو همونقدر لازم داره که مثلا چلاغ شدن رو لازم داشته باشه!!… ای مرمر بی شعور بی احترام که میای توی پیاله سرا چه و چه میگی و تلویحا تهدید میکنی. » بهتره؟!!!» بهتره من چی آخه پدر ناشناس؟!… برو گمشو و سپاسگزار من باش و چکمه من رو با اشتیاق لیس بزن که تو رو با اردنگی به آشغال ننداختم و کامنتتو منتشر کردم… عجبا!!!