سه کتاب مهم در 60 سال اخیر ایران، کتاب هایی که باید لابلای خطوط آنها را خواند، سه کتابی که پروژه هایی را کلید زدند از نظر سیاسی.
سه کتاب «در بهشت جایی برای گونگادین نیست»، «سقوط 79» و «فروپاشی بهشت»، سه کتابی هستند که بسیار مهم اما کمتر شناخته شده در جامعه ایرانی هستند، سه کتابی که پروژه هایی سیاسی را در پی داشته اند و بر روند تاریخ معاصر ایران از نظر سیاسی اثر گذاشته اند.
این سه کتاب را باید بسیار جدی گرفت و لابلای خطوط آن را خواند تا رازهای پشت نگارش آنها را دریافت و تاثیرگذاری آنها را بعنوان معرفی پروژه هایی که از طریق آنها به جامعه معرفی و استارت آنها زده شده است را درک کرد و بهتر آن پروژه ها را دریافت!
اول از همه با کتاب در بهشت جایی برای گونگادین نیست، اثر علی میردریکوندی و ترجمه غلامحسین صالحیار شروع می کنیم، این کتاب در دهه چهل ترجمه شد و ظاهرا نویسنده آن در زمان اشغال ایران در جنگ جهانی دوم مستخدم افسران انگلیسی در ایران بوده است و زبان انگلیسی را از آنها آموخته است و در این میان تا جایی پیشرفت کرده است که توانسته است این کتاب را به انگلیسی بنویسد!، و در آن زمان در ایران ظاهرا این کتاب یک اثر مهم دانسته می شد که یک ایرانی به انگلیسی نوشته است.
اما این کتاب که رمان است، درست بر ضد منافع ایران دوران پهلوی آن زمان نوشته شده بود. داستان کتاب، داستان مستخدمی است که از افسران الکل می دزدد (باقی مانده شیشه های آنها را برمی دارد)، در جریان این داستان روزی می رسد که همه به بهشت می رسند، نگهبان بهشت گونگادین را راه نمی دهد و آن افسران را راه می دهد، علت اینکه گونگادین را به بهشت راه نمی دهند این است که از افسران دزدی می کرده است. البته داستان بسیار نکات جالب دیگری هم دارد اما در نهایت همین راه ندادن گونگادین به بهشت نکته کلیدی آن است و معرفی پروژه منزوی کردن ایران در جهان.
گونگادین، یعنی مستخدم در زبان هندی. هندی هایی که مستخدم افسران انگلیسی بوده اند را در زمانی که بریتانیا کنترل هند را در دست داشت، گونگادین نام گذاشته بودند.
الکل در این کتاب تفسیرش می شود نفت و آن گونگادین حکومت وقت ایران (محمد رضا شاه پهلوی) و آن افسران انگلیسی یعنی شرکت نفت بریتانیا، و بهشتی که گونگادین از راه یافتن به آن محروم شده بود، یعنی آینده ایران در جهان و آن نگهبان بهشتی که گونگادین را از ورود به بهشت منع می کرد یعنی دولت سایه جهانی یا نظم حاکم بر جهان که توسط شهرک لندن اعمال می شد و زمانی که این کتاب وارد بازار شد، بعد از 28 مرداد 32 و در دوره ای بود که محمد رضا شاه اوپک را داشت تشکیل می داد!
با نوشتن این کتاب پروژه منزوی کردن ایران استارت زده شد، چون بعد از استقلال هند، بریتانیا مهمترین چیزی که در دستش باقی مانده بود برای حفظ آبرو و اعتبار همان شرکت نفت ایران و انگلیس بود که با ملی شدن نفت در زمان مصدق و با تشکیل اوپک از دستش خارج شد، البته با کمک آمریکائیان که استاندارد اویل راکفلر را وارد بازی کردند و وارد ایران.
این کتاب که از نظر لغات بکار رفته انگلیسی و نوع بیان، بسیار دشوار است نمی تواند کار یک ایرانی ای باشد که انگلیسی را همینجوری آموخته است. این کتاب را زینر و آن لمبتون نوشته اند!، لمبتون در سفارت بریتانیا در ایران مدتی کار می کرد و یک شرق شناس برجسته بریتانیایی بود و کارشناس اسلام و ایران، و زینر و او با دستگاه جاسوسی و اطلاعاتی بریتانیا هم همکاری می کردند، حتی آن لمبتون در زمان ماجرای ملی شدن نفت در دولت مصدق، در مشاوره ای به دولت بریتانیا گفته بود که بریتانیا باید از شاه و مصدق عبور کرده و در ایران بدنبال دولتی اسلامی از نوع شیعه باشد، چون ایرانی ها شیعیانی هستند که بدنبال امامی می گردند، پس برای آنها امامی باید پیدا کرد یا ساخت!، منظور او از امام، امام زمان بود!
از اینجا به بعد بود که کم کم در بریتانیا تز دولتی اسلامی در ایران کم کم جاافتاد و بازگشت بریتانیا به ایران، البته در آن زمان اخوان المسلمین در مصر فعال شده بود و نواب صفوی نماینده بخش شیعه آنها در ایران بود و در زمان انقلاب 57 هم این نقش به خلخالی رسید!
حالا چگونه می شود ایران را در جهان منزوی کرد؟، با ظهور نظریه ولایت فقیه و حمایت از سنت گرایان در برابر تجدد گرایان، اینها بودند که اعتبار ایران را در جهان به خطر انداختند و …، اینگونه هنوز هم تاوان آن «دزدی» را ایرانیان می دهند!
دومین کتاب، کتاب سقوط 79 است که در سال 1977 پل اردمن نوشته و حسن ابوترابیان آن را ترجمه کرده و در دیماه سال 1357 توسط انتشارات امیرکبیر وارد بازار شده است و همان یک بار هم چاپ شده و بعد دیگر تجدید چاپ نشده است.
داستان این کتاب هم در طول پنج سالی می گذرد که جهان دچار بحرانی جدی می شود، این کتاب هم رمان است و داستان حمله ایران به عربستان سعودی را دنبال می کند که بعد از این حمله، آمریکا به ایران حمله می کند و در این کتاب ایران دارای برنامه هسته ای است و سلاح اتمی!، ایرانی ها طرحی را در سر دارند بنام «ساسانی سازی «، در ایرن کتاب افزایش بهای نفت و جنگ کویت و جنگ ایران و عراق هم بنوعی پیش بینی می شود!
نکته مهم درباره این کتاب اسمش هست یعنی سقوط 79، سالی که شاه سقوط کرد، این کتاب پروژه سقوط محمدرضا شاه پهلوی را به جامعه معرفی می کند و بعد، این پروژه گام به گام اجرایی می شود!
این کتاب در زمانی نوشته شد که اعراب بعد از جنگ های شش روزه و بر علیه غربی ها (اروپای غربی و آمریکا) فروش نفت را به آنها متوقف کردند (آنها را تحریم نفتی کردند)، بعد از این کار بهای نفت بشدت بالا رفت و به 40 دلار در هر بشکه رسید، در دولت نیکسون طرحی تهیه شد که بموجب آن اگر در آمریکا نفت کم شود برای تهیه نفت، آمریکا می تواند چاه های نفتی کشورهای خاورمیانه را اشغال کند و برای مصرف صنایع ایالات متحده نفت از آن میادین نفتی استخراج و وارد بازار شود!
در یکی از جلساتی که محمدرضا شاه پهلوی هم حضور داشت، هنری کسینجر به او این موضوع را گفته بود و محمد رضا شاه در جواب گفته بود ارتش ایران می تواند این نقش را بازی کند، ظاهرا این جواب محمد رضا شاه، مورد پسند آمریکایی ها نبود و اینگونه تعبیر شده بود که شاه پایش را از گلیمش درازتر کرده است!، شاید هم شاه بیشتر از آن چیزی که باید اعتماد به نفس داشت و غیر دیپلماتیک سخن گفته بود!، بعد از این جلسه بود که اول در روزنامه های آمریکایی بر علیه شاه مطالبی نوشته شد و بعد این کتاب در سال 1977 بیرون آمد، پروژه سقوط پهلوی ها از اینجا به بعد رسما کلید خورد.
بعد از انقلاب و بعد از اینکه از دیوار سفارت بالا رفتند انقلابیون و دیپلمات های آمریکایی را به گروگان گرفتند، رابرت درایفوس در کتاب گروگان گیری خمینی، اسنادی را منتشر کرد که چگونگی وقوع انقلاب را شرح می داد و علت آن را، و در نهایت او در آن کتاب دولت کارتر را به خیانت متهم کرده و انقلاب ایران را در نهایت در جهت سقوط شوروی معرفی می کرد، او طرح هایی را افشا کرد در این کتاب که برژنسکی مشاور امنیت ملی کارتر در سر داشت و مورد تصویب دولت آمریکا هم قرار گرفته بود، قرار بود با حمایت از اخوان المسلمین چه شیعه و چه سنی، شوروی را ساقط کنند.
او در این کتاب عنوان می کند که چگونه با تقویت اسلامگرایان در آسیای میانه می شود از آنها در برابر شوروی استفاده کرد و تقش رادیو آزادی را که به زبان های مختلف برای جماهیر شوروی برنامه پخش می کرد را هم مورد بررسی قرار داده بود و در آن کتاب گفته بود که در 5 تا 10 سال آینده شوروی سقوط خواهد کرد، که در نهایت در سال 1991 شوروی سقوط کرد، کتاب گروگان گیری خمینی در ژانویه سال 1981 وارد بازار شد، درست در زمانی که ریگان بر سر کار آمده بود.
البته بعد از حوادث 11 سپتامبر سال 2001 میلادی هم رابرت درایفوس کتاب دیگری نوشت به نام بازی شیطانی که در آن چگونگی آشنایی آمریکایی ها با خاورمیانه را و بعد حمایت آنها از اسلام گرایان را مورد بررسی قرار داد و بعد چگونگی ساخته شدن القاعده را شرح داد و خوش باوری آمریکایی ها به این نیروها که در نهایت چگونه به دشمن آمریکا تبدیل شدند، او در این کتاب به تقش جمال الدین اسد آبادی (افغانی) در تشکیل گروه های اسلامی سیاسی پرداخته و بعد از اسد آبادی تا القاعده تکامل این جریان را مورد بررسی قرار داده است، این کتاب هم شروع پروژه عبور از حمایت اسلام گرایان سیاسی توسط دولت آمریکا بود، همانی که فعلا با ظهور ملی گرایی در اروپا و آمریکا تقویت شده است در برابر کمونیسم فرهنگی و گلوبالیسم، چون گلوبالیست ها از اسلام گرایان حمایت می کنند و انقلاب ایران در سال 1357 هم بنوعی مورد پسند آنها است، چون آنها بیشترشان در نهایت مخالف آمریکا هستند از نظر اینکه آمریکا در جهان اول باشد و با پیشینه سوسیالیستی ای که دارند با مخالفین آمریکا تاحدودی هم سویی دارند!
دو اثر رابرت درایفوس با اسناد زیادی که به همراه دارد و نوع بررسی ای که او از اوضاع کرده و دیدگاه جدیدی که او ارایه داده است، بسیار آموزنده است و می شود از دل این دو اثر او لابلای خطوط بسیاری را کشف کرد و متوجه شد.
و می رسیم به کتاب سوم یعنی فروپاشی بهشت اثر اندرو اسکات کوپر، با ترجمه ای در فضای مجازی و البته کمی با غلط های املایی!، یکی از محدود کتاب هایی در حمایت از دوران پهلوی، بویژه محمد رضا شاه!
اندره اسکات کوپر حدود ده سال روی این کتاب کار کرد، حتی او به قم رفت و شیعه شناسی خواند، از سال 84 تا 94 روی این کتاب کار کرد و در این کتاب شخصیت محمد رضا شاه پهلوی را مورد بررسی قرار داد بویژه در سال پایانی سلطنت او، در این کتاب محمد رضا شاه فردی معرفی می شود که از خشونت حمایت نمی کند و به آن اعتقاد ندارد. اسکات کوپر در این کتاب بر روی موفقیت های شاه و ایران در دوران پهلوی متمرکز است.
اندرو اسکات کوپر در این کتاب به نوعی شخصیت امام موسی صدر (سید موسی صدر) را هم مورد بررسی قرار داده است و نقش او را در سال 57 و نظریات او را و به نوعی هم به راز ناپدید شدن او پرداخته است، امام موسی صدر با انقلابیون سال 57 از نظر تاکتیکی هم نظر نبود و بعد از مرگ شریعتی در لندن (مارکسیست – اسلامیست معروف)، و دفن او در زینبیه دمشق، این جریان فکری و نظری و مسلح انقلابی تاحدودی خنثی شده بود، در فردای انقلاب!، اما جریان روحانیون با وجود امام موسی صدر و نقش او در لبنان نمی توانست بازی تاسیس حزب الله را پیاده سازی کند و بنوعی او برای آنها مشکل ایجاد می کرد و باید کنار گذاشته می شد که در سفری به لیبی چنین سرنوشتی برای او رقم زده شد. نقش چمران و دیگران در پشت پرده این ناپدید سازی، هنوز مشکوک و نامعلوم مانده است، هر چند امام موسی صدر با دستور قذافی، ظاهرا حذف فیزیکی شد!
این کتاب در سال 95 وارد بازار شد، این کتاب در شرایطی خاص نوشته شد، در زمانی که برجام داشت جا می افتاد و در زمانی که اصلاح طلبان در ایران با توافق برجام جاافتاده بودند.
در شرایطی که مجله تایم در سال 2015 عکس روی جلد خود را به ایران 2025 اختصاص داده بود (عکسی از دختری کم حجاب!)، پروژه ای داشت جاافتاده می شد که در آن جمهوری اسلامی بدون ولایت فقیه داشت جااندازی می شد و ماموریت داخلی را اصلاح طلبان عهده دار شده بودند برای بوجود آوردن این امکان!، (و هنوز هم آنها این هدف را دنبال می کنند، برای نجات سیستم از سقوط و باقی ماندن در قدرت و کنار گذاشتن بخشی از نظامیان و بنوعی اصلاح سیستم!)، با حمایت گلوبالیست ها (چه در آمریکای اوباما و دموکرات ها و چه در اروپای احزاب سوسیالیست مخالف با ملی گرایی)، برجامی که به گوآدالوب 2 می ماند (در زمان کارتر در گوآدالوپ رهبران آمریکا و بریتانیا و آلمان غربی و فرانسه در نشستی بر سر موشک های اتمی شوروی، در حاشیه آن توافق کردند که شاه باید برود!، از آن تاریخ به بعد در ادبیات سیاسی ایران گوآدالوب مهم شد)، چون موجب رفع تحریم ها می شد و جااندازی اصلاح طلبان و راه را برای تجارت با ایران باز می کرد و در گام بعدی عادی سازی روابط آمریکا با جمهوری اسلامی، پس بنوعی به گوآدالوب دوم می ماند، یعنی پذیرفتن جمهوری اسلامی با اصلاحاتی که در نهایت به جمهوری اسلامی بدون ولایت فقیه ختم می شد!
در ضمن این پروژه مذاکره از زمان دولت بوش طرح شده بود، و بنیاد راکفلر و شورای روابط خارجی نیویورک پشت آن بودند تا به برجام ختم گردید! (حتی مذاکرات مخفی با آمریکا در عمان در زمان احمدی نژاد شروع شده بود و بعد از اینکه مسیر راه مشخص شده بود، روحانی را برای به سرانجام رساندن این مسیر سرکار آوردند!)
پروژه ای که به بازگشت به ایران معروف شده بود و ضد پروژه های نئوکان ها (محافظه کاران جدید) در دولت بوش به رهبری دیک چینی و بولتون و دیگران بود، پروژه ای که با حمایت گلوبالیست ها در اروپا و آمریکا و دموکرات ها پیاده سازی شد و در برابر رفع تحریم ها و دادن امتیاز، بخش مخفی ای هم داشت که نانوشته بود و آن بخش مخفی این بود که اصلاح طلبان، آن جناح نظامی را بنوعی خنثی کنند و تاحدودی آزادی های فردی و اجتماعی را (به شکل گلخانه ای) بوجود آورند تا زمان مرگ رهبری، بعد از آن ولایت فقیه حذف و قانون اساسی اصلاح شود، اما بشکلی که آنها در قدرت باقی بمانند ولی تاحدودی آزادی های فردی و اجتماعی رعایت شود، بنوعی اسلام گرایی افراطی به اسلام گرایی معتدل تبدیل شود.
در چنین شرایطی با همکاری شورای روابط خارجی نیویورک و بنیاد راکفلر، چندین میزگرد درباره ایران دوران روحانی و مذاکره با ایران و عادی سازی روابط برگزار شد، حتی از قبل از زمان روحانی، با ظریف در نیویورک بنوعی مذاکره شده بود و او را به برنامه های زیادی دعوت می کردند و در نهایت او را برای مذاکرات در دولت روحانی جااندازی کردند!، و جان کری، دوستدار عادی سازی روابط با جمهوری اسلامی را در دولت اوباما، تا این مسیر شکل گرفت و در نهایت کری برجام را به جمهوری اسلامی انداخت!، نقش کری بود که برجامی بوجود آمد در غیر اینصورت ظریف عددی نبود!
بعد از پروژه «بهار عربی»، و ظهور داعش، اوباما به نیروی قدس سپاه پاسداران اجازه داد تا در خاورمیانه دخالت کند و قدرتش را افزایش دهد، در مقابل این امتیاز، آنها پذیرفتند تا در نهایت با برجام و بتن ریزی در راکتورها مخالفتی نکنند، اما بزودی پای خود را از گلیمشان درازتر کرده و تا یمن پیشروی نمودند و برای کشورهای عربی خاورمیانه و آمریکا دردسر ایجاد کردند!
و دیگرانی هم که در پشت پرده، فاز اول بازی برجام را برنامه ریزی کرده بودند، که از طریق اوباما و کری بتوانند امتیاز هسته ای جمهوری اسلامی را خنثی کنند (برگ اتمی جمهوری اسلامی را بسوزانند)، منتظر فرصتی بودند تا فاز دوم را اجرایی کنند، درست مانند قرارداد هیلسینکی که با شوروی امضا کرده بودند و شوروی را بعنوان ابر قدرت به رسمیت شناخته بودند و حتی فنلاند را هم بنوعی به شوروی تقدیم کرده بودند ولی در مقابل تنها از شوروی خواسته بودند تا حقوق بشر را رعایت کند و آن را محترم بشمارد بویژه در مورد کشورهای اروپای شرقی، ولی با اشغال افغانستان توسط شوروی، دولت ریگان تحریم های بسیار سختی را بر علیه شوروی اعمال کرد و از لهستان گرفته تا چکسلواکی و آلمان شرقی تا افغانستان و آمریکای لاتین، پروژه پس رانی آنها را استارت زد و در نهایت شوروی را ساقط نمود، البته با همکاری عناصری در داخل سیستم شوروی!
حال در چنین شرایطی این کتاب وارد بازار شد، کتابی که طرحی را مطرح می کرد خلاف جریان موجود، بزودی دونالد ترامپ به ریاست جمهوری ایالات متحده برگزیده شد و در تحریریه روزنامه نیویورک تایمز در زیر عکس محمد رضا شاه پهلوی نشست، این زاویه را عمدا مشاورانش انتخاب کرده بودند و بعد هم او برجام را بر هم زد و راه خود را رفت، حالا مانده است حرکت نهایی او!
در شرایطی که جمهوری اسلامی در سوریه فعال است، سوریه برای سپاه قدس تبدیل به افغانستان شوروی خواهد شد و بزودی مجبور به عقب نشینی از آنجا خواهد شد!، در دوران ترامپ لابی جمهوری اسلامی در آمریکا (نایاک) کاملا خنثی شده است و به نظریات امثال ولی نصر، پسر حسین نصر در دولت ترامپ گوش نمی دهند!، ولی نصر در زمان اوباما در سخنان زیادی که در میزگردها بیان می کرد، جمهوری اسلامی شیعه را نوعی نظام سرمایه داری معرفی می کرد که با آمریکا می تواند همکاری کند و کنار آید و کار داعش را تمام کند و بنوعی داشت جمهوری اسلامی را جااندازی می کرد، او و پدرش فیلسوفان اسلامی ای هستند که از اسلام سیاسی ای که در قدرت باشد و بنوعی معتدل باشد حمایت می کنند، مانند اسد آبادی در بیشتر از صد سال پیش که (پان اسلامیسم) را تبلیغ کرد و بنیان گذاشت، اما دوران آنها به سر آمده است!
در چنین شرایطی این کتاب بسیار مهم است و باید لابلای خطوط آن را خواند، در ضمن ظهور پهلویسم در ایران را هم باید بسیار جدی گرفت. پهلویسم با خانواده پهلوی فرق دارد و بعد هم نقش احتمالی شاهزاده رضا پهلوی که هنوز معلوم نیست در آینده چه نقشی داشته باشد، چون هنوز خودش تکلیفش را با خود مشخص نکرده است و یا نمی خواهد فعلا مشخص کند!، و در شرایطی که در داخل مردم بیشتری روز به روز از اصلاح طلبان عبور می کنند و حتی روزنامه ها و تحلیل گران داخلی هم به ناکارایی اصلاح طلبان در ماه های اخیر اعتراف کرده اند و بسیاری از تحلیل گران خودی هم به عبور مردم از اصول گرایان جمهوری اسلامی و اصلاح طلبان آن نظام اشاره می کنند و حتی امثال نظریه پردازانی مانند حجاریان ها در داخل سیستم برنامه هایی دارند برای سال 98 در جهت سبقت گرفتن از تاریخ!، یعنی ایجاد اغتشاش در جهت فشار وارد کردن به آن جناح دیگر و مجبور کردن آنها به عقب نشینی و حتی حذف بخشی از اصلاح طلبان در جهت حفظ نظام (سیستم)، شعارهایی که در دیماه سال گذشته طرح شد مثل «رضا شاه، روحت شاد» و «اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا»، کار را برای آنها بسیار سخت کرده است و اکنون دیگر در ایران دو قطبی سیاسی وجود ندارد و به سه قطبی سیاسی تبدیل شده است که حداقل یک سوم مردم به نظریه براندازی تمایل دارند و شاید اطلاح طلبان مثل برف در حال آب شدن باشند!، و بزودی در جامعه ایرانی دو قطبی سیاسی ای شاید پدید آید که براندازان در یک سمت و محافظان نظام در سمت دیگر سنگربندی کنند، که محافظان نظام شامل اصلاح طلبان و اصول گرایان و چند جریان کوچک دیگر شوند!، باید دید در نهایت چه آینده ای برای جمهوری اسلامی و ایران رقم خواهد خورد !
ظاهرا سال 98 بسیار سال مهمی خواهد بود و در آن سال نقشه راه آینده تدوین خواهد شد، ظاهرا تاریخ در حال ورق خوردن است برای جمهوری اسلامی در شکل و فرم فعلی آن، پس باید لابلای خطوط را با دقت خواند تا در این «هیاهوی سیاسی و نظری»، سرمان کلاه گذاشته نشود و یا بی کلاه نماند!
__________________________________________________
دانلود کتاب در بهشت برای گونگادین جایی نیست:
http://s5.picofile.com/d/8106949968/376b47c5-a191-41e3-b89a-a8796dd4e7df/No_Heaven_For_GungaDin.zip
دانلود کتاب سقوط 79:
Click to access %D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7-79.pdf
دانلود کتاب فروپاشی بهشت:
https://trainbit.com/files/6365862884/Froopashi_e_Behesht.rar
دانلود کتاب گروگان خمینی:
Click to access Greogan_Giri.pdf
دانلود کتاب بازی شیطانی:
جلد اول: https://azizi61.files.wordpress.com/2014/07/b-sheytani01.pdf
جلد دوم: https://azizi61.files.wordpress.com/2014/07/b-sheytani02.pdf
دستهها:آزاد اندیشگی
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟