حالا بیایید از زاویه دیگری هم به اوضاع نگاه کنیم، دوستان…
مگر تا همین دو هفته پیش دیگر به جوک کشیده نشده بود اینطوری که:
«آقا، اگر پیچیدن طومار این رژیم است که میخواهید، آمریکا همه جور تعهدات را برای حمایتتان داده و هر روز قول ایستادن در کنارتان را تکرار میکند. دیگر آخر برای چی معطلید؟…میخواهید ترامپ خودش هم بیاید توی خیابان برای شما؟!…»
دروغ میگویم؟!…
خوب. به هر دلیلی، موجه یا غیر، جماعت به خیابان نیامدند. نیامدند دیگر… کاریش نمیشود کرد…
قیام میلیونی اتفاق نیافتاد و فکر نکنم هم چنان بشود چون مردم از آنگونه که هستند عوض نخواهند شد،
که البته کور شوم اگر به قضاوت عُرضه و جربزه درون مرزیان محنت کشیده ی از درون تهی شده (طلسم ‹هیچ› خمینی) بنشینم،
و از طرفی دیگر ائتلاف ضد ج.اس. هم شاید دیگر نمی خواهد بیشتر صبر کنند و پس لاجرم به گونهای پلان ب شاید کلید خورده…
یعنی همزمان با زدن منطقه سبز بغداد، ای چه بسا که آن کاتیوشاها پلان ب را هم کلید زده باشند!
پلان ب یعنی دیگر در این مقطع زمانی و باهمه کارهای شده و حرف های زده شده، هر کی بیاید کرم بریزد و در تاریکی سنگی بیاندازد، به حساب مستقیم ملاتاریا و اوباش قدسش نوشته خواهد شد که چشمشان کور دندشان هم نرم مستحقش هستند، تا حسابشان را برسند…
بعد از این کاتیوشابازی دیگر خیلی سریع پس از دو سه حرکت متقابل تنبیهی و تلافی جویانه پینگ پونگی بین آمریکا و ج.اس. آتش جنگ تمام عیاری که پوتین گفته آتش نشانش نخواهد بود، میتواند گُر بگیرد…
خلاصه دل نگرانی دارم که پلان ب ای را شاید شاهدیم که در نتیجه انفعال درون و برون مرزکلید خورده، چون اعزام نیرو به این وسعت و هزینه در این سطح، و دنیا را به خط کشیدن و سوار قطار ترامپی کردن و در آن سوار نگه داشتن خیلی خرج دارد و تا ابد نمیشود منتظر تحولات بایدی بعدی از سوی مردم در میدان ماند تا تکلیف آرایش جنگی و سرنوشت منطقه معلوم شود…
پس شاید دیو جنگ میگوید این کاتیوشای نقد را بگیر و از کنار میز قرمز دیل نسیه بکش کنار، تا آواز دهل/ طبل جنگ که دارد از دور میآید را بشنوی… چطور است؟ خوش است؟!…
دستهها:نوش نگارش
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟