دوستان،
نوش…
بعد از اینکه گزارش محرمانه جناب سفیر انگلستان در آمریکا به لندن یهو مثل چس بودار از ریقو مریضی نشت کرد، لو رفت، و رسوایش کرد، (کار کی بود نشت آن. مگر حراست ارتباطات آنچنانی دولتمردان انگلستان بیصاحاب است؟!!!)
یعنی همانی که در آن جناب آقای سفیر «سِر! کیم دَرُوک Sir Kim Darroch» هرچه لیچار شخصیتی را که بلد بود به نحو پُر فیس و باد و طمطراق بخصوص و منحصر بفرد لندنستانی ها، که میدانید و به مثال حسین درخشان هم این آخری ها در مصاحبهای آن نثر و لهجه را به تقلید گرفته بود، نثار ترامپ زبل کرده بود، به سلامتی و خوشایندی و نوش پرزیدنت آمریکا، ایشان امروز استعفانامهاش در دستش گذاشته شد!!!
ویدئویش را بروید و در واشنگتن پست ببینید جان پیاله،… خانم ترزا میِ خودمستعفی که هنوز در پست نخست وزیری انگلستان ول معطل است، آخ که چه سینه ای امروز برایش چاک کرد و چه نوحهای که خواند!!…
لاکن بوریس جانسون، دمش گرم، چون او هم نیز زبل است و هم مشق هایش را نوشته در حالی که زاده خاک آمریکا و همشهری و همزاده نیویورکی ترامپ و ماست (نیویورک را من پیالهچی زادگاه دومم تشخیص میدهم)، وقتی میکروفون را برای اظهار نظر در باره اوضاع سهِ دروک-دادا چپاندند جلوی صورتش، بسیار شمرده و کژدار مریضی با چم و خمدانی سیاستمداری جواباتی را ردیف کرد آکبند تا انشالاه نه سیخ پارلمان انگلستان که اتفاقا امروز هی احسنت و بله و بیش باد به مداحی ترزا می گفتند، بسوزد، چون ناسلامتی نخست وزیر بعدی اوست دیگر، نه؟!… و نه کباب دوستی توپی که با ترامپ خان زبل دارد…
و آخرش هم دروغ چرا، تا قبر آ-آ-آ، ما هیچ چیزی از او، پسر خوب آمریکا، نشنیدیم در آن جوابیه که در هیچ لهجهای از زبان فخیمه مامان دروک به حجم یک نخود اسکاتلندی هم معنی و مقصود حمایت لفظی و یا غیره از دروکِ به درک سیاسی فرستاده شده را داشته باشد!…
پس، پر واضح است از این ماجرا و پرمزاح نیز هست برای مخلصتان، لاکن دردناک برای دروک، که اینتلیجنس لندنستان مقاله های پیالهسرا را برای این لمپن سیاسی مزخرف نام و یا برای خودشان ترجمه نکرده و ناپرداخته گذاشته است. ای وای بر آنان!!..
خوب تقصیر هم شاید ندارند… بعضی وقت ها خودم هم نمیفهمم چی است نوشتهام!!
و اِلّا دوستان خوب بیاد دارند که ایام بسی گذشتهاند زان زمان که گفتیم «ترامپ آمده که تا صبح جفت شیش بریزد!»… و واضح است که آن مهم ترجمه و بدان پرداخته نشد!!…
باشد. ما که نشستهایم و داریم حال خودمان را میکنیم و به ریش رنود تِر تِر میخندیم 🙂
راستی صحبت جفت شیش ریختن تا صبح ترامپی شد:
عرض به حضورتان که جناب شیردل یک کِیس دیگر علیهش را نیز امروز یا دیروز در دادگاه برنده شد، که در آن گیر سه پیچ داده شده بود در رابطه با بخشی از درآمد های تجاری اش و اینها!…
راستی این ایشّک های اینگلیسی چرا نمیدانند معنی قایم شدن ملکه انگلستان پشتش و با سپر ترامپ در جلویش سان دیدن از سربازان ساز و برگ دار مملکت خودش یعنی چی؟!!!
نوش…
پ.ن. اهل فن بروند توی نخ ایما و حالت جناب سفیر در عکس… افسوس…
زنده یاد هویدا هم به همان متوسل شد. ولی در آن تاریک روزهای آغازین شب سیاه نفرین چهل ساله، شهر مطلقا خالی بود ز عشاق… چرا که همه، جای دیگری پیشبندهایشان را بسته داشتند. بر پیشانی هایشان…
دستهها:نوش نگارش
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟