مریم جان، نوش…
در پیاله شناور است زیر سطح می …
می‌شود دید که هست، ولی بالای بالا نیست که خوب بتوان شکل و جزئیاتش دید…
یه خبری هست یا شده…
دیدن اینکه خیز خرس روسیه به جهت بوشهر و چابهار،
و جهش اژدهای چین به سوی خود سرزمین و نفت و غنایم زیرزمینی‌ ایران حالت یک گامبی گازانبری دارد،
لاجرم سخت نیست…
سختش آن زاویه های پیچیده دیگرش است که عمو مانوک جایش خالیست تا برایمان روشن کند…
لاکن آسان نمیبینم که نیروهای دیگرِ داخل سیستم آمریکا،
با عقیده‌ی مستعمره‌ی چین شدن ایران کنارآمدگی آسانی داشته باشند.
کیک شیرین فلات ایران قرار بود به تاکل و طعام غرب باشد،
بروید و از تونی بلیر بپرسید اگر با ریخته از ساغر قلم، به نوش پیاله‌تان نیستید…
صحبت فقط غنایم ایران نیست…
صحبت نیز حق شیتیل چهارراه نبش مغازه حاجی نیز هست!!
حالا شاید می‌فهمم چرا صبح دیروز دلم هُرّی ریخت،
وقتی عقب گرد و تغییر موضع ۱۸۰ درجه‌ای آقای شیردل را خواندم،
نسبت به ۴۰۰ قلم وارادت از چین،
که از آنان رفع تعرفه کرد!…
اینشالاه آقای شومن که پرزیدنت ما نیز تشریف دارند و،
لذا موظفیم به حمایت از ایشان در پیروی از قانون اساسی،
کنترل کامل شو به نفع ایالات متحده هنوز در دستشان هست،
و ما نظاره گر قسمت وحشتناکش هستیم پر از دراما،
ولی انشالاه گربه است!!
و عنقریب موسم انتخابات ریاست جمهوری است…
زنهار پیاله که این شو،
ریلتی شو کامرشال پکیج شده،
با آگهی های تجاری ۲۰-۳۰ ثانیه‌ای نیست…
این شو زندگی است و در آن کار است و کارما،
و دریغا که کارما شوخی ندارد…
نوش…

پ.ن.
رندی در خیابان می‌گفت: می‌دانی فلانی،
یه چک بزن صاف و محکم بیخ گوشم،
اگه راس نمیگم!!…
هنوز دارند منصور را می‌کشند!
منتها دیگر از سر او دار بلند نمی‌کنند،
می‌شوننش پای میز و قهوه خورش می‌کنن!!!
…
همچین که اونو گفت رند دیگری با سرعت از آنور خیابان آمد،
و یک کشیده‌ی جانانه…
بقیه در پ.ن. بعدی!…

دسته‌ها:نوش نگارش