دوستان، نوش…
اینکه تا پیش از فاجعه زده شدن هواپیما و کشتار فلهای هموطنانش/مان با سلاح آشغال روسی بر فراز تهران، جاستین جان عبا و قبا نپوشیده بود و به تهران نیامده بود و با آقا محشور نشده بود،
فقط برای این بود که هی و همش دست نداده بود به جان پیاله…
و الا میطلبیده برای این جاستین خان دوربین پرست که برای عشقش حتی صورتش را سیاه کرده و عمامه به سرش میکند…
لاکن میارزید که بردارم ادیت و ترجمه کنم حرفهای این گودوخ خوشتیپ کاناداییمان را،
که حالا تیپ سیبیل و ریش زده و خود را مردی مینمایاند،
در حالیکه نه هر که سر بتراشد قلندری داند…
استدعا دارم دریابید که چی داره میگه راجع به ساقط شدن هواپیمای اکراین توسط سپاه پاسداران خامنهای که موجب مرگ شهروندان کشور بسیار خوبش کانادا شد.
آخر ناسلامتی ایشان فرمانده کل قوای نیروهای مسلح یک کشور مابغیر از باقالی هاست دیگر، نه؟!…
پس امیدواریم که به حق مردانگی و قلندری،
ایشان نگذارد تن به عجله دفن شدهاش دور از پسر و کانادایش فراموش شده باقی بماند و یادی هم بکند از زیبا کاظمی شهروند دیگر کانادا که ملیجک خامنهای، سعید مرتضویِ، که خود را پر تقواه میدانست!، او را زنده تحویل گرفت و با مغزی متلاشی و ضربه دیده و پیکری بیجان تحویل داد،
پیکری که سعی کردند با ریختن چیزهایی روی آن تجزیهاش را تسریع کنند تا مبادا شواهد و مدارکی به دست عدالتی اگر باشد بیافتد…
حیف که کانادا دست از لاس زدن با ملاتاریا برنداشت تا اینکه خود را گویا مجبور به چنان یافت…
و از لحظه قتلش تا حالا،
روح زیبای زهرا کاظمی در همستگان،
منتظر عدالت و اقلا انصاف ما زنده هاست،
باشد که ما روسیاه و در خجالتش به او نپیوندیم…
و عالم شاهد ایستاده تا ببیند،
با حق و حقیقت زیبا کاظمی،
و دست کارایمان در عدالت،
چه میکنیم…
ای که دستت میرسد، کاری بکن!
وای وای وای…
شاهد ایستادهایم، گودوخ جان…
نوش…
پ.ن. پیام فارسی پرزیدنت ترامپ شیردل به ایرانیان، شکی در پیاله سرا به جای نمیگذارد که صدای یک دست ماها هم،
حتما شنیده میشود…
آی لاو یو، عمو مانوک، هر کجا که هستی.
دستهها:نوش نگارش
درود
در اول اینو بگم که از میکروفون نترس و یکم نزدیک شو 🙂
این حاجی فیروز گلوبالیست ها حرف یاد ملاتاریا میده «»»»سهوا از روی خطا و اشتباهی موشک زدن»»»» از ملاتاریا مادر نگار مرتضوی تر این جاستینه
آخه مکسی جون، نوش… ببین نصیحتت دربارهی میکروفون و اینا بجا و ملس است…لاکن شما از وضعیت فقیرانهی تجهیزاتی و فنی ما بیخبرید لذا حدس اونجوری زدید و نسخهی چنانی را برای بنده لطف نموده و پیچاندید! مرسی…
حالا، آن وضعیت تجهیزاتی را که نالهاش را کردم بگذارید پهلوی حقیقت کلی کمبود وقت و اینکه یک تیم یک نفرهام و همچنین اینکه همیشه سعی دارم مطالب را به هرچه تازگی ممکن تولید کنم و سریع منتشر کنم و خیلی نمیتونم وقت صرف تکنیکال بکنم نتیجهش این میشه که صدای حاج فیروز کانادایی این بار بلند تر از صدای پیالهچی توی یک ویدئوی یک پارچه ساخت تولیدات میآلوده در میاد!… ولی فکر میکنم اشکال را در ویدئوی بعدی آن فرمی حل کنم… نشد هم نشد… نتیجه کار فی سبیلاللهی که از جیب و وقت خود آدم ساپورت میشه، دیگه بعضی وقت ها همینه…
نوش
از شرایط دم و دستگاه خبر داریم
همین که با این شرایط در راه ایران و پادشاهی فعال هستین من سربه سجده میگذارم
خوبه اونجا اینترنت نامحدوده
اینجا واسه دیدن یه ویدیو نذر حضرت گودوخ می کنیم
مرسی، مکسی جان.
نوش…
امروز هم اول طلوعی چون منوال زمستانی قم،سوز نفوری توی شهر بود،رفتم و دور دور شهر چرخیدم(البته کاری هم داشتم)،،تابش تیز خورشید،سکوت شهر،تصاویر پر ابُهت مش قاسم(که شد پخش قاسم)،و ماشین های پارک شده با تصویرش،یک سوال قدیمی رو در ذهنم مثل پتک میکوبوند: جنگ و صلح دو روی سکه اند؟یا میشود یک سکه با دو بر نقش صلح داشت…؟ آمدم خانه! فراموشم شد،آمده پیاله سرا،زیبا کاظمی را خواندم،و دنگ دنگ همان چکش،همان سوال….درودها
پیاله چی جان، یک نکته به نظرم رسید که از توجه همه پنهان مانده است: به هواپیمای اوکراینی ۳ موشک شلیک کرده اند که فقط دو تای آن به هدف خورده. سومی اصلا اصابت نکرده. حالا شما توجه کن در حمله به یک هواپیمای بسیار بزرگ مسافری، بی دفاع وبه نسبت جنگنده ها،کند و تنبل ، یک موشک خطا داشته. حالا اگر حمله ی واقعی با هواپیماهای کوچک و چابک جنگنده باشد، چقدر خطا خواهد داشت؟؟؟
آره بابا این آشغال فشفشه های اصل روسی برای همه خطرناکند، غلوم جان نوش…
خطرناکند هم برای هدف، چون بالاخره یکیش میخوره،… ولی بیشتر برای پرتاب کنندهی اشکول که پولشو داده از اونا خریده و در یک جنگ حسابی هیچ امتیازی برایش نخواهد آورد مگر الله بختکی…