قبل از شروع این موضوع، چند مورد دیگر را بصورت کوتاه، بهتر است گفته شود.
اول اینکه در حوادث آبان ماه، اول بخشی از نیروهای خود حکومت وارد عمل شدند و مثلا می خواستند نوعی جریان سازی کنند (بر علیه روحانی) و چند ساعت اول این ماجرا هم همینگونه گذشت، اما بسرعت بازی از دست آنها خارج شد و بر ضد کل حاکمیت تبدیل شد، بعد از آن بود که اینترنت قطع و سرکوب شدید آغاز و ماجرای کشتار اتفاق افتاد.
دوم – در مورد اعتراضات بعد از سرنگونی هواپیما، بخش امنیتی ها بر علیه خامنه ای جریان سازی کردند و چون در محیط دانشگاه ها هنوز دفتر تحکیمی ها نفوذ دارند بازی به این سمت رفت تا خشم مردم خالی شود و در جریان شعار دادن ها، بر عیله «هواداران سلطنت»، و شاهزاده هم بنوعی شعار داده شد!
سوم – در مورد «مرگ سلیمانی»، قبلا آقای خدابخشیان در چند مورد گفته بودند قبل از سقوط شوروی ژنرال نیکلای اوگارکوف را اول حذف کردند و در مورد پهلوی ها هم اول ارتشبد خاتمی را و در مورد اینها هم سلیمانی را!، و قبلا جناب خدابخشیان گفته بودند «مش قاسم» در رده بندی هدف قرار دارد!
چهارم – اروپائیان هم مثل همیشه یکی به نعل می زنند و یکی به میخ!، در مورد مکانیسم ماشه هم به همین سمت حرکت کرده اند، یعنی آن را فعال کرده اند ولی می گویند بعد از دوره شصت روزه دوباره آن را تمدید خواهند کرد تا فعلا پرونده جمهوری اسلامی به شورای امنیت سازمان ملل نرود!
پنجم – یک ماه آینده بسیار مهم است چون باید رسما بریتانیا از اتحادیه اروپا خارج شود و بعد مذاکرات بر سر توافق های جداگانه با اروپا را شروع کند و با آمریکا بر سر توافق تجاری مهم مذاکرات را شروع کند، طرح معامله قرن هم بالاخره رسما اعلام می شود، مسخره بازی استیضاح ترامپ هم در سنا خاتمه خواهد یافت!، کنفرانس امنیتی مونیخ هم برگزار خواهد شد، و سرنوشت اف.ای.تی.اف هم رسما باید مشخص شود تا روز بیست و ششم بهمن ماه و هفته آینده هم تاحدودی سرنوشت انتخابات مسخره مجلس مشخص خواهد شد ولی تا روز بیست و دوم بهمن ماه نظر نهایی شورای نگهبان اعلام نمی شود و پشت پرده می شود تا آن تاریخ مذاکره کرد بر سر تایید آقایان و خانم ها اصلاح منش بی وجود!، و کانال مذاکره عمان هم همچنان فعال خواهد بود، ظاهرا مذاکره مخفی دوران احمدی نژاد که از این طریق شروع شده بود، اکنون دیگر مخفی نیست و در جریان است بصورت علنی اما اکنون نقش عمانی ها انتقال و رد و بدل کردن پیام ها بین طرفین است!
حالا می رسیم به موضوعی محلی، البته شاید زیاد مهم نباشد ولی برای روشن شدن بهتر سطح مدیریت در نظام جمهوری اسلامی خوب است دانسته شود.
در زمانی که در دو سال گذشته آقایان با مشکلات بسیاری روبرو شده اند، در سطح استانی فقط دارند مثل بچه ها (جناح های حکومتی) عمل می کنند!
مثلا در استان خراسان جنوبی بویژه در مرکز آن بیرجند، بعد از انتخابات شوراها و راه یافتن بخشی از اصلاح طلبان به شورا، اول از همه بر سر انتخاب شهردار جدید بیرجند، وارد مذاکره شدند و در نهایت شخصی را از یاسوج انتخاب کردند بعنوان شهردار جدید بیرجند، حالا مشکل این کار در کجاست؟، انتخاب شحصی از شهری دیگر هیچ اشکالی ندارد اما اگر جمعیت یاسوج با بیرجند مقایسه شود می شود دریافت که یک سوم بیرجند جمعیت دارد و در بهترین حالت بیرجند دو برابر یاسوج جمعیت دارد!، یعنی برای جناب جاوید، شهردار جدید بیرجند که قبلا شهردار یاسوج بوده است این یک پیشرفت است و برای شورای شهر بیرجند هیچ دست آوردی ندارد، چون می خواستند اول از همه شهردار قبلی را تغییر دهند و یک اصلاح طلب را جایگزین کنند!، مثلا اگر شهردار اصفهان یا شیراز و یا شهرهایی مثل کرمان و یزد را جایگزین می کردند، شاید می شد گفت باز قابل قبول بود!
حالا کارهای این جناب جاوید، که تا همین اواخر یک سبیل هم میراث داشت از بختیاری ها، اما معلوم نیست شجاعت آنها را هم در وجود خود داشته باشد!، از اول کار شروع کرد به اصلاح آسفالت ها و تابلوهای شهری، و خیابان هایی را در شهر مورد تعمیر بلوارها و جدول ها و پیاده روها قرار داد که هیچ نشانی از «زندگی شبانه» یا پاتوق جوانان و یا محلی برای پیاده روی مردم نبوده است از نظر تاریخچه اجتماعی – فرهنگی شهر بیرجند!، و چه بودجه هایی را برای هیچ از بین برد!
البته خیابان های شهر بهتر شده است!، بویژه روبروی بیمارستان ولی عصر بیرجند که سه لایه جدول بندی شده و در وسط هم گلکاری و موجب سرنگونی می شود برای عابر پیاده ای که می خواهد از داروخانه روبروی آن دارو تهیه کند!
خیابان جمهوری اسلامی هم با نرده کشی هایی که در وسط خیابان صورت گرفته است مانع عبور عابرینی می شود که می خواهند به بازار بیرجند رفت و آمد کنند، و چنان گند این کار درآمد که نرده ها را برداشته اند ولی در وسط خیابان اکنون دارند باز جدول بندی و جدول سازی می کنند و در بلوار توحید هم یک میدانی به وسعت نعلبکی ساخته و آن را چراغانی نموده اند و در مورد آن، اعضای محترم شورای شهر و جناب شهردار مصاحبه هم می کنند!، در اول کار خود هم در بالای خیابان مدرس، نرسیده به میدان جماران، مجسمه هاشمی رفسنجانی را ساخته اند و یک میدان افتتاح نموده اند تا اینگونه به همه حالی کنند که از آن بزرگوار الگو برداری کرده و خود را پیروی ایشان می دانند!، و چه میدان بی خاصیتی شده است آن میدان و فقط نقطه کور برای رانندگان ایجاد می کند و ترافیک را بی نظم می کند و از اساس، فسلفه وجودی آن میدان تنها برای نشان دادن آن مجسمه است و دیگر هیچ!
معبر فرزان را هم درست کرده اند در کنار مصلی قدیمی بیرجند و چند کاروانسرای کوچک قدیمی را خریده و ویران نموده اند تا یک زمانی اداره اوقاف بیرجند دست روی آنها نگذارد!، و چند منزل را هم خریده و ویران نموده اند تا این معبر راه اندازی شود، و چنان مدیریتی برای این کار انجام داده اند که ورودی این معبر چند لاین عبور دارد و خروجی آن تنها برای یک سواری جای عبور دارد، ظاهرا مالک خانه ای که در انتهای این معبر قرار دارد حاضر نشده است منزل خود را به شهرداری بفروشد و اینها هم برای اینکه زودتر این معبر را افتتاح و در کارنامه شهرداری و شورای شهر بیرجند ثبت کنند تا در دوره بعدی هم رای بیاورند، لحظه ای صبر نکرده اند!
در ضمن در جریان راه اندازی این پروژه، جناب شهردار چند باری با روزنامه های محلی بیرجند مصاحبه کرده و مثلا اطلاع می داد که مبلغ صد و هشتاد میلیون برای خرید خانه ای قدیمی پرداخت شده و چند روز بعد می گفت مثلا سیصد میلیون دیگر برای خرید چند منزل دیگر پرداخت شده است، ولی صبر نکرد تا در آخر کار بگوید در کل چه کاری صورت گرفت! و به چه میزانی هزینه شد، درست مثل بچه ها رفتار می کرد!
بعد هم بعد از اتمام هر پروژه و تعمیر خیابان ها بنرهایی را در خیابان ها نصب می کرد شهرداری و اعلام می داشت که هزینه این پروژه ها چه میزان بوده است، انگار مردمی که از وضعیت اقتصادی خود بسیار «راضی» بوده اند، اکنون شاد و هیجان زده می شدند!، تنها شاید زیر لب مردم می گفتند بر پدر …
خلاصه مدیریت این جناب شهردار اصلاح طلب شده است اصلاح آسفالت خیابان ها و تعمیر و …، و اصلاح گرایی به این کارها محدود گشته است، بهترین برداشت از اصلاح طلبان در سطح کلان کشوری که اصلاحات را به چند چیز کوچک محدود می کنند!
در حالی که مثلا در همین بیرجندی که مرکز استان خراسان جنوبی است، تعداد سینماها هنوز دو تا است که آن هم از دوران خدابیامرز برجای مانده است!، گالری هنری هم یک شوخی است چون شهرداری وارد این کار نشده و مکان مناسبی برای این کار ندارد، سالن تئاتر هم در بیرجند وجود ندارد، المان های شهری هم یکی بدتر از دیگری!، و هیچ مفهومی ندارد و بر در و دیوار شهر هم عکس های شهدا و تبلیغات تجاری نقش بسته و افسردگی و زدگی از زندگی را یادآور می شود، میدان ها و مجسمه ها هم هیچ نوآوری ای ندارند و در سبک های سقاخانه ای و یا پوچ گرایانه هنری، ایجاد می شوند و هیچ مفهومی ندارند!، و بجای اینکه مثلا از هم اکنون در مورد مترو و یا سبک معماری در بعضی خیابان ها و یا در مورد شهرداری مدرن بحث و گفتگو صورت گیرد، در مورد مسائل کوچک و غیر مرتبط و باند بازی های سیاسی هر روز گفتگو صورت می گیرد!
حالا می رسیم به اعضای شورای شهر بیرجند، مثلا آن دو خانمی که عضو آن هستند واقعا چهره بسیار زیبایی دارند چنان زیبا که اگر کودکی آنها را از نزدیک ببیند، دچار شب ادراری خواهد گشت، یکی از این دو بزرگوار در زمان تبلیغات انتخاباتی بنری از خود منتشر کرده بود سیاه و سفید و با چادری سیاه و تا جایی پیش رفته بود در حفظ حجاب اسلامی که چهره گرامی برای مردمی که می خواستند بدانند که ایشان کیست که خود را کاندید کرده است، قابل شناسایی نبود!، و بعد از چند روز که داعشی بودن آن بنر به اثبات رسیده بود در بین افکار عمومی شهروندان بیرجندی، بنری رنگی را چاپ نمود، و بعد هم که وارد شورا شد کمی عکسش را با فتوشاپ بهتر کرد!
و از زمانی هم که وارد شورا شده تنها بر صندلی نشسته است و گوش کرده است و هنوز سخنی بر زبان نیاورده!، زیبا نیست که فقط برای بودن باید بود!، فقط باید بود، و این زیباست!، و کار انجام دادن مهم نیست!
حالا می رسیم به جناب استاندار خراسان جنوبی، ایشان با سابقه زیاد در اطلاعات کردستان به این سمت انتخاب گردیده اند، و از روزی که به استان وارد شده است و بر صندلی استاندار نشسته است، صندلی ایشان همیشه سرد بوده و گرمای وجود ایشان را تجزبه نکرده است!، چرا؟، چون همیشه به این و آن شهر و روستا در سفر بوده اند و چند بار مثلا از یک روستای پانصد نفره دیدار کرده اند، چرا چنین می کنند؟، نه از بهر خلق، برای رای!، چون ایشان ظاهرا تمام تلاش خود را دارد صورت می دهد که در انتخابات پیش رو یکی از جریان اصلاحات وارد مجلس شود از شهر بیرجند، نماینده کنونی هم در انتخابات شرکت نخواهد کرد، و این بهترین موقعیت را برای برنامه های جریان اصلاحات فراهم آورده است، و این نوعی سوء استفاده کردن از قدرت است البته نه از نظر قانونی بلکه از نظر وجدانی که صد البته در سیاست، اینچنین وجدان تفسیر نمی شود و این کار نیزهوشی سیاسی هم دانسته می شود ولی وقتی که چنان تکرار شود که لوث گردد و به زوال کارایی بدل شود، دیگر آن کار سیاسی نیست و مدیریت غلط نامیده می شود یا نبود مدیریت!
…………………………..
حالا در این شرایط با اخباری بسیار مهم چرا من به این مورد پرداخته ام و چرا بعد از چند ماه نبودن با چنین موضوعی برگشته ام؟!
در چند ماه گذشته بارها به این شهر سفر کرده ام و از طریق دوستان و رسانه های محلی با مدیریت آن شهر آشنا شدم و البته چون به آن شهر سالی یک باری سفر می کنم در جریان بعضی از کارهای صورت گرفته در آن شهر هم هستم و از طریق رسانه های محلی آن شهر و سایت های محلی هم اخبار آن شهر را دنبال می کنم!
و در مورد نبودنم در این چند ماه، بعضی وقت ها بهتر است آدم چند وقتی نباشد، البته من دچار افسرگی هم هستم و هنوز کاملا از این حالت لعنتی بیرون نیامده ام ولی کم کم دارم از این فصل گذر می کنم ولی هنوز کمی بیشتر کار دارد!، و مشکلات زندگی هم نمی گذارد تمرکزم بر روی یک کار باشد و درگیر چندین کار همزمان شده ام!
البته تلاش می کنم که زودتر برگردم و چیزهایی را منتشر کنم و …، اما فعلا شاید نتوانم.
………………..
در مورد عکس ها یکی مربوط می شود به شهردار بیرجند و دیگری مربوط به آن عضو شورای شهر بیرجند که بچه ها با دیدن چهره زیبایش …، و سومی مربوط می شود به استاندار خراسان جنوبی در کنار استاندار سیستان و بلوچستان، همانی که در روزهای گذشته به علت مدیریت غلط وی در جریان سیل بلوچستان در رسانه ها نام و چهره اش زیاد دیده و گفته شد!
…………………….
چند لینک مرتبط با این نوشتار:
گالری عکس های سفرهای استاندار خراسان جنوبی
شورای شهر بیرجند و کارهای آنان و چهره های بسیار زیبا!
بعضی کارهای مرتبط با استانداری خراسان جنوبی
اخباری مرتبط با شورای شهر بیرجند
شماره 12 آبان روزنامه آوای خراسان جنوبی، انتقاد از عملکرد شهرداری در یکی از مقالات آن
دستهها:آزاد اندیشگی
سلام
مش قاسم نه، بلکه قاسم کتلت
اصلاح منش نه اسهال طلب
پیروز باشی و نوش
خوش برگشتی علی جان. نوش…
دلم برایت تنگ شده بود.