خااااک بر سرت سید حسن شریعتمداری. چقد از تو لجن من بدم مییاد!
دلیل این شماتتم از این چهره کریه به دلیل کراهت چهرهاش و یا آخوندزادگی اش و یا تفاله ۵۷تی بودنش و یا شمشیر از رو بستنش علیه مشروطه سلطنتی خواهان نیست.
آنچه مرا چنین لجام گفتار گسیخته تهمت های بی پایه و بی سندش علیه کلیت سلطنت طلبها و نیز دو انسان شریفیست که اتفاقا خیلی هم دوستشان میدارم: رضا شاه دوم ایران، و استاد امیر طاهری.
این کلیپ نزدیک یک هفته از پخشش از منبع بودار فرانسویاش میگذرد، لاکن فحش خورش هنوز ملس است و خواهد بود والاه…
- در باره سلطنت طلب ها، سید حسن نه ورداشت و نه گذاشته و همینجوری اتهام داشتن تمایلات فاشیستی را دولا شده و مثل گوز علیشان شلیک کرده.
- تهمت بیپایه و سند فلهای زده این ایکبیری که سلطنت طلبان دموکراسی را برنمیتابند یا کمتر از گروه موهوم دیگری برمیتابند.
- رضاشاه دوم را متهم کرده که با ساز سلطنت طلب های فاشیست «خودش را تنظیم میکند» (مردک خایهاش را نداشت بجای «تنظیم میکند» بگوید «میرقصد» با ساز سلطنت طلب های فاشیست!)
- طلبکار شده چرا شاه نیامده حرفی در باره، و یا علیه ،حرف های به نظر او ناباب دیگران بزنه. انگاری که داره واسه شاه نسخه میپیچه که چون شاهه، وقتشو داره و باید برای هر حرفی که یکی زد یه حرفی بزنه. آخه برو به ننت بگو واسه همه چیز حرف بزنه، اُوزگل!!
- حتما با استفاده بیرون از کانتکست حرفهای استاد، و ایضا بدون ارائه سند، دکتر امیر طاهری را متهم به ضدیت با سکولاریسم کرده.
این یابوی پیر، خیر سرش بهش در ویکی پدیا به عنوان «روزنامه نگار» اشاره شده.
این چه آدمیست، حالا روزنامه نگار بودنش پیشکش، که میآید در روز روشن دیجیتالی و در عصر فراهمی سکو و زمان برای پخش محتوا برمیدارد همینجور بدون داشتن و ارائه سند، سیکیم خیاری با چاشنی زارت شکم، تهمت های خفن به آدم های مهم در انظار عموم نسبت میدهد؟!… مگه مریضه این بابا که وقتی که امکانش هست آدمایی مثل من یهو یه هفته بعد بیان و مو را از ماستش بکشن و باهاش خایه آویزش کنن برداره اینجوری جلوی دوربین حرف بزنه؟!
به قول مرحوم ملا حسنی، تو آدمی؟؟… تو حقوق بشری؟؟… تو شورای گرازی؟؟ … خاااک بر سرت!…
عجب گیری افتادیم ها!… کی از شر این تفاله ها راحت خواهیم شد؟
نوش…
دستهها:نوش نگارش, بازتاب ویژه
شاه به میهنش بازمیگردد
آرین باید حب جیم را میخورد
توییتر اکس شد ولی همچنان سانسورچی ماند
افشاگری حماسی محمدی؟
نوش نازنین
وقت خودت را با اخوند زاده ای که رساله پدرش و دیگران دارای صدها صفحه است که اگر مسایل پایین تنه را حذف کنید فقط دو صفحه باقی میماند تلف نکنید و از همه مهمتر این الدنگ و همپالگی هایشان یخ زده در عصر دایناسور ها هستند و پشیزی برای نسل امروز به ویژه داخل ایران ندارند
شادزی و سرافراز
راستش من شخصا اوائل سالهای 1991 -92 در هامبورگ از طریق کانون فرهنگی ایران و آلمان، با این آقا در نشست ها و مجالس و دور همی های (چپ و نیمه چپ و نیمهای از چپ راست و نیمه ای راست چپ شده،) آشنایی پیدا کردم و تا بحال یادم نمیاد که به عنوان روزنامه نگار از ايشون در مجلس و محفلی اسم برده باشند، حال آنکه چگونه در ویکی پدیا چنین مدال افتخاری نسیب ایشون شده، (الله و عالمون).
باری از آن زمان هم چون آخوند زاده بود چندان اعتباری در بین حاضران نداشت.
ولی، اما، گویا پس از چندین مصاحبه در کانال های اخباری و ارسالی و اجمالی به سمت عالی گزارشگری منصوب شده که نوش ش باد.