دوستان،
نوش…
آقا این رفراندم کردهای عراق آیا به این معناست که یک کردستان مستقل در وسعهی عراق قدیم در شرف زایش است،
یا دارند یک دیکتاتوری اهریمنی دیگر در منطقه به سرکردگی عشیره بارزانی ها بوجود میآورند؟…
شاید هم در عمل و دقیقا دارند همان کار را میکنند. من بارزانی ها را نمیشناسم و حرفی ندارم.
ولی دلیلی برای احساساتی شدن و جبههگیری حاد فعلا نمیبینم. فقط امیدوارم که مردم محنت دیدهی آنجا وضعیتشان بهتر بشود…
حال چرا میترسیم که کردستان مستقلی در داخل عراق بوجود بیاید؟
مگر قرار است ایرانیان کرد هم پی آن سریع بجهند و پاره کنند و بِبُرند و ببرند و بروند خودشان را به آنها بچسبانند؟
مگر ایرانیان آذری هرگز خواستند خودشان را بچسبانند به آذربایجان علیف؟!…
تازه تا آنجایی که حالی من میشود آذربایجانیهای ایران میخواهند سرزمینی که با بیتدبیری و بیلیاقتی حاکمیت و روحانیت از ایران جدا شد دوباره به یکپارچگی پیشینش در مام وطن برگردد…
اصلا، آیا هرگز در افکارتان گذری داشته است؟
آیا هیچ تاملی کرده اید در باره و پیرامون احتمال و چگونگی یک جنبش پان ایرانیست فراگیر
(شاید هم همینک وجود دارد و من در خواب بودهام!…)
که حاصلش فردا یک اتحاد قوی اقتصادی-امنیتی مابین تمامی مللی که ایرانیت را در ذات خود تشخیص میدهند بشود؟!…
باشد، من کامپرومایز میکنم و تبریکم را به کردهای کردستان مستقل در رزرو نگه میدارم
تا آخرپائیز بعد از شمرده شدن جوجه ها!!
چون یزدان هم شاید نداند چند تا از آنان باقی خواهند ماند
تا جیکی بزنند پس از طوفانی که میترسم به راه است…
ولی الان اصلا و ابدا هیچ دلیلی برای بیخودی احساساتی شدن
و خدای نکرده دعوا و مرافعه روی سر آنچه که رفراندوم کرد ها مینامیمش نمیبینم…
تازه، در تخیلاتم، کشور کردستانی را میبینم بسیار مدرن و بسیار مفید در همسایگی ایران. چرا نه؟…
نوش…
دستهها:نوش نگارش
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟