دلیل لرزش این است که او خود را به مثابه صدراعظم آلمان خدمتکار واقعی آن و ارزشهای ملت مدرن آلمان می داند و اینبار به هنگام شنیدن سرود ملی کشورش بدینگونه به تکان خوردن افتاد چرا که روح و روانش منقلب و متاثر گردید!
یاد شریفتان هست چطور خانم نخست وزیر انگلستان نیز به هنگام نطق استعفایش وقتی یادآوری کرد که چگونه خادم کشورش بوده متاثر شد و به گریه افتاد؟…
اشتباه نکنید. خانم مرکل در آن لحظات در حال رنج و تحت تاثیر گرمای هوا و کاهش آب بدنش نیست. گرم بود، لاکن آنقدر هم داغ نبود!
او که دارد در آن لحظات در درون زاری درد فقدان عمیقی را تجربه میکند، وانگهی از آن تیره های پوست کلفت آلمانی هاست که خانم هایشان در ۸۰ سالگی سوار دوچرخه در خیابان سربالا رکاب میزنند و برای فراغت خاطر بعد از اینکه از وجین کردن و نگه داری باغچه هایشان برمیگردند جارو برمیدارند و تمامی پیاده رو و خیابان جلوی خانه شان را میروبند!!
حال باید پرسید چه پنداری بود که همراه با پیشینه سرود ملی که بدردبخورهایشان قرار است احساسات وطن پرستی و شور در روان انسان تولید کنند، او را منقلب ساخت؟…
نیز فکر می کنم ایشان در دقایقی پس از ایراد صحبت هایی آنجا در مراسم استقبال پرزیدنت جدید و جوانسال اوکرایین ایستاده بود که فحوای آن بیانات در رابطه با ‹پایبندی ج.اس. به برجام› در جامعه جهانی به مثابه آنبورد شدن آلمان با انگلیس و فرانسه و آمریکا در جهت تنبیه اقتصادی ملاتاریا و پیمودن فرمول ترامپ برای خلاص شدن از شر ملاتاریا و بنی اراذل در کنترل اوضاع منطقه به کمترین هزینه تلقی شد.
خانم مرکل به هر حال یک لیبرال بسیار چپ است و مشتبه نخواهید بود اگر ایشان را به مثابه مادر معنوی حاج حسین اوباما ببینید!
خانم مرکل را لازم نیست آدم روانشناس باشد تا تشخیص بدهد که ایشان ترجیح میدهد سکته قلبی بکند پیش از اینکه مجبور بشود با هیچ چیز و سیاستی از ترامپ آنبورد بشود و برای همین هم انقدر طول کشید تا او را به درون کمپ آورد…
فقط بیاد بیاورید قیافه و حالت بدن او را در آن عکس معروف زمانی که ترامپ شیردل یکی از بزرگترین بیلاخ هایش را به اتحادیه اروپا داد!!
و نیز چون خودش هم از نسل بعد از جنگ دوم جهانی هاست، ای چه بسا که ترسی واقعی دارد از اینکه با آنبورد شدن، علیه منافع و ارزشهای کشورش که قرار است خادم آن باشد در این وحله پایانی دوره خدمتش عمل کرده و چه بسا هم راه را برای جنگی جهانی و ویرانگر دیگر همراه کرده…
نتیجه اخلاقی:
یه پاکت کاغذ قهوه ای بزار رو سر و قیافه اکبیری اش؛ بیخودی لرزیده. هررری!…
نوش…
دستهها:نوش نگارش
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟