دوستان،
نوشانوش!!
چیزی را امروز خواندم که قلم مخمور، لاکن مضطرب و محزون مان را به وجد آورد، چون عکس آن در پیاله را به بیش از دو سطح مثبت و امیدوار دید…
غرض حکایت مقاله اخیر اندیش و پژوهشکده استراتفور است، نهادی بس صاحب نام و معتبر که نانش را منحصرا با مشاوره دادن به گنده گنده های سر به تنارزندگانی چون، به دو مثال، آژانس امنیت ملی آمریکا و سپاه تفنگداران دریایی آن کشور در میآورد…
خواندنش، خاطر دل آرام ساخت، چرا که خبر آورد از اینکه المنت للاه، خالی نیست شهر زعشاق خردمند و خیرخواه…
چرا که مستدل میکند در رویکرد فشار همه جانبه اقتصادیش کینگ ترامپ زبل،
بسی ایول دارد و داراست در ریلی که به روند قطارش برگزیده،
و با همان فرمان که گرفته، لازم است که فقط راست دماغش را بگیرد و برود،
و نیازی نیست به اقدام نظامی مخوف و کوبنده علیه تمامیت ایران،
چرا که همانند موش فاضلاب کثیفی که از دمش آویزان است،
ترامپ رژیم ولایی را با گاز انبر اقتصادی اش معلق در هوا نگه داشته تا تدریجا به مرگ باشد،
و تا یکی از این روز ها،
آنهایی که روزی امتش بودند،
از فرط ناچاری،
علیهش اقدامی براندازانه کنند و طرحی نو دراندازند.
استراتفور در مقالهاش لذا سیگنال بسیار تنگتر شدن عنقریب حلقه اقتصادی به دور گردن رژیم را نوید داده و نمایان کرده.
اینگونه مصور است که آقا و و دور و بری هایش تنها نهاد و کسانی نیستند که تناول تازیانه تحریم های ترامپ را به حد تاکیل خواهند داشت… نه خیر!…
حالا می گویند دانه دانه (اللهمَ، بیربیر!…) به سراغ بنیاد ها و بساط های دیگر چپاولگران سفره بی صاحب غنایم ایران خواهند رفت و دست و ارتباط آنان را از بازار برون مرز با فرمان ترامپ شیردل، که همه در بازار جهانی مطیع لبیک دادهاش هستند، خواهند برید…
دوستان، میدانید چرا اروپا دربست سوار قطار تحریمات اقتصادی ترامپ علیه ملاتاریا شد و هست؟
چون شرکت هایش که خصوصی بوده و دولتی نیستند، نه به ناله های دولتشان و نه به مویه های ماچهای مثل موگرینی، که به صدای منفعتشان گوش خواهند داد و بین بیزنس با آمریکا و کل کل با ملا، حتما که آمریکا را بر خواهند گزید و گزیدهاند. چرا که شوخی نیست و مسئله پول است در میان…
در آمریکا مثل بسیار دبشی داریم که با قافیهای مشتی میگوید:
«مانی-تاکس،… بولشِت-واکس!»
«Money talks, bullshit walks»
یعنی حرف اول را پول میزند … و «بولشت» یا همان «تاپاله گاو» یعنی صحبت و صاحب حرف مفت و بی اساس صد من یه غاز، پی کارش میرود چون مایه ندارد!…
حال وقتی که آحاد و نهاد های دیگر ج. اس. که تا حال از گزند تحریم بدور مانده بودند، خود را در تهدید از دست دادن بازار بین المللیشان و در نتیجه پول و منفعت و نان و کاسبی و اندوخته هایشان در خارج بیابند، حدس بزنید چقدر احساس وفاداری به آل عبا ونعلین و عمامه در خود خواهند یافت!!…
زین به بعد، میتوانیم راحت بنشینیم و کف به آبجوی لیوان نیمه پر بیافزاییم با دانش اینکه پیش از فروریزی نظامش به دلیل قیام غیر قابل اجتناب مردم مسخ شده بیچاره که گرسنگی بر انفعالشان دیر یا زود خواهد چربید و به پا خواهند شد چون همه اهل خودکشی نیستند، این حماقت ملاتاریا خواهد بود که اقدام نظامی براندازانه آمریکا علیهش را میتواند در پی داشته باشد. که آن موقع باید دعا کنیم که واکنش بقول پرزیدنت ترامپ به تناسب باشد…
یعنی حماقتی که اگر ملاتاریا، یا در گریز به سوی تولید بمب هستهای نشان دهند، و یا در لطمهای سنگین با ابعادی غیر قابل بخشش و زیر سبیلی رد کردن که در اقدامی تروریستی علیه منافع و یا شهروند و نیروهای آمریکا وارد آورد…
آن موقع حتما ‹گلیر› یا ‹گَلَه جاخ!› و دامنه چنان ‹آمدنی› را دست مناجات به می داریم که منجر به داغانی و سوریهای شدن وطن کهن دیارمان نشود…
حال در سوای آن لاکن، در ادامه تماشای شو دست و پا زدن های زبون و مذبوحانه خامنهای و شرکا قبل از نفله شدنشان در حال آویزانی با دمب از گازانبر تحریمات ترامپ و پایان سواری گرفتنشان بر گرده ایرانیان،
انشالاه با وفور پسته مرغوب خندان و آبجو وافر، حظتان حظیظ و کیفتان کیفور بادا!
نوش…
دستهها:نوش نگارش
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟