دوستان، یاد روزهای ترقه سازی با باروت زرد در زنجانم بخیر. نوش…
بله نزدیکی های چارشنبه سوری هرکه عشقش را داشت، یعنی تقریبا همه مون در جمیع برو بکس!،
به تکاپوی پیدا کردن منبعی برای خرید و مهیا کردن باروت زرد برای تولید ترقه های فیتیله کبریتی مان میشدیم و بلافاصله دست بکار و بعد هر روز با آب و تاب به همدیگر تعریف می کردیم که چند تا ترقه ساخته و جمع کرده ایم در پیشواز چارشنببه سوری…
چه عشقی داشت!… مخصوصا اینکه گه گاه البته که باید آزمایشِ تولید میکردیم و پس دوسه تایی از آن ترقه ها را در میکردیم!…
و البته یک رسم ناگفته ناجوانمردانه هم فی مابین ترقه سازان وجود داشت که چون مرض داشتیم یه چند تایی هم ترقه ویژه درست میکردیم برای مشتاقان ترقه انداز از نوع «اَلدَه آچیلان!!» یعنی خرج باروت را نزدیکتر به نوک کبریت که فتیله اش بود تنظیم میکردیم تا وقتی ندهد به ترقه انداز بیچاره پس از کشیدن نوک کبریتش به کنار قوطی کبریت و در دستش بترکد و ما هر هر بخندیم!!!… سادیسم فرهنگی داشتیم دیگه!… چه بگویم؟!…
البته کم نبود اوقاتی که علیرغم نیت و خواست و توجه مان، ندانسته ترقهای میساختیم در که اثر بد پیچیدنش بعدا در دست خودمان میترکید و به ناسزا گویی و تجربه کارمای چشم کوری و دنده نرمی مان در میآورد!
پس آنگونه بود ترقهی «الده آچیلان» یا «در-دست-باز-شونده» ما!…
حال آن خاطره را گفتم تا پس از آن برتان دارم و ببرم به نیونوکسای روسیه برای کمی بررسی و پیالهنگری حادثه هستهای اخیر آنجا:
دوستان، روسها داشتند روی یک موشک کروز هستهای با کلاهک هستهای کار میکردند که، گس وات؟!، جل الخالق، مثل ترقه های ویژه نوجوانی هایمان «اَلدَه آچیلان» از آب در آمد و در دستشان منفجر شد و ویدئوی انفجار اتمی اش هم دیده شد در آفاق، و حالا روسها بد جوری سعی دارند خفه کنی حداکثری روی اخبار و اطلاعات آن انجام بدهند…
حالا اروپا و دنیا مانده با پوتینی که بدجوری گند زده و نمیخواهد بگذارد کسی پمپرش را عوض کرده و تمیزش کند…
حالا بد نیست کمی چم و خم ساختار ودلایل ساخت یک موشک هستهای را مرور کنیم:
در حالی که در یک فشفشه چارشنبه سوری و یا هر راکت متعارف دیگری از نوع موشک های بالستیک و فضا پیما، سوخت موتور آن موشک جامد و یا مایع است که با شدت میسوزد و رهایی کنترل شده گازهای تولید شده از سوراخ تهش است که قدرت رانشیاش را ایجا می کند در ضمن اینکه وزن خود سوخت هم در آن معادله یک مسئله است،
در یک موشک هسته ای عملا یک رآکتور هستهای کوچک را در وسطش تعبیه میکنند که هیدروژن مایع را بسیار داغ میکند تا حدی که از آن قدرت رانشی بس بالاتری از اشتعال سوخت معمولی میگیرد، در عین حالی که همچنین آن موشک به حجم و وزن بسیار نسبتا کمتری از سوخت نیاز دارد و پس سبکتر از موشک های متعارف است و وقتی که به پرواز در آید میتواند خدا زمان در هوا بماند و چون بالستیک نیست و در ارتفاع پایین پرواز میکند و سیستم ناوبری پیچیده و هوشمندی دارد و نمیشود آنرا با انواع اقسام پدافند و پاتریوت ماتریوت زد و بالاخره خواهد توانست سوراخ موشی را فی ما بین پوشش های پدافندی پیدا کند و خود را به هدفش برساند!…
از قراری در آمریکا در دهه ۵۰ و اوایل ۶۰میلادی یک سری تحقیقات روی آن انجام دادند. لاکن، موضع رسمی آمریکا این است که بخاطر بسیار خطرناک بودن فرایند تولید و آزمایش و غیره، تصمیم به ادامه ندادن و بایگانی آن برنامه شد و ولش کردند…
پس روس ها، علیرغم عموسام و بقیه که به دلیل خطرناک بودنش عطای موشک هستهای را به لقایش بخشیدند، هرگز رویای ساخت یک موشک کروز هستهای را از سر به در نکردند و تا این سانحه اخیر داشتند رویش کار میکردند و همین فوریه گذشته هم بود که ویدئویی را از پروازش رسما منتشر کردند.
لاکن بجز اعلام رسمی آن آزمایش در فوریه، اکنون برایم قطعی است که روسها مدام آن گونه موشک ها را آزمایش کردهاند، و شاید چینی ها هم همینطور، و اگر روزی دریابم که برخلاف موضع قید شده شان آمریکا هم اهل چنان بخیه ها بوده اصلا تعجب نخواهم کرد.
حالا است که میفهمم چون و چرا و داستان آن ویدئوی پرواز نورانی عجیب در شب را که چهار سال پیش در سوئد و نروژ دیده شد که نشان میدهد یک چیز نورانی به هوا میرود و بعد مسیری حلزونی وار در آسمان شب با نوری خیره کننده ترسیم میکند، و همانا آنچه که در تهران تبریز و بسیاری از شهرهای ایران هفت سال پیش دیده شد، و ایضا چنان پدیدهای در آسمان شب چین ۹ سال پیش…
حال، چون مواد رادیو اکتیو بسیار خطرناکند و کسی باهاشان شوخی ندارد جز آن ذوب در ولایتانی که با تورقوزآباد سرو کار داشتند، عقل حکم میکند که اینجور موشک ها را در مراحل آزمایشات تکاملی نمیشود هی زارت زارت همینجوری سیرَمتاقی به هوا فرستاد و یا به روش موشک های معمولی باهاشان عمل کرد، چرا که اگر اشکالی پیش بیاید و تالاپی روی زمین بیافتند، به احتمال زیاد چنان فاجعه انسانی و محیط زیستی ایجاد خواهند کرد که ده تا طویله خرهای جمارانی هم برای جمع و بار کردن باقالی هایش کفایت نخواهد داد!…
پس برای آزمایش، باهاس نشانه شان بگیرند به طرف فضا و سمت بیرون از جو تا انشالاه آنجا داغان شود در ضمن اینکه فرصتی هم باشد برای ضبط و ثبت پرواز و مشاهده و بررسی و مطالعه علمی این پدیده و هم اینکه پرتاب آن موشک در شب اتفاقا فرصتی را برای مطالعه اُپتیکی گازهای رانشی یونیزه شده و نورانی آن در حین پرواز به دست میدهد که در طی روز موجود نیست :
دوستان، ببخشید اگر به درازا کشید داستان ما، ولی خلاصه اش این است که اگر روسیه یا چین در ساخت این گونه راکت ها به استادی برسند، آنوقت با تولید انبوهش معادله قدرت را عوض خواهند کرد و آنوقت آمریکا باید به ابرقدرت بودنش بای بای و شب بخیر لورا بگوید و یا کلی خرج دفاعی و پدافندی را متحمل شود که بسیار ناخوشایند خواهد بود و همچنین خود را در جبهه جنگ سرد جدیدی بیابد!…
ولی خوب خدا را شکر که صورت ماجرا نشان میدهد که موشک پوتین مثل ترقه چارشنبه سوری ما بدجوری الده آچیلان برایش درآمد و فعلا پدرشان را درآورده و کار تحقیقات و تولید موشک هستهایشان را ایشالا به توقف آورده!…
حالا آیا این سانحه برای پوتین یک جفت شیش دیگر برای ترامپ بود، و یا کار خرابکاری و سابوتاژ بود توسط نیروهای جاسوسی خفن و یا هر چه دیگر، لاکن فرض محالی که در پیاله دیدهایم چنین مصور میکند که غرب با ترکیبی از تنبیه و آوانس پوتین را انقدر پسر خوبی کرده که نه تنها خامنهای و سردارانش را طلاق داده، بلکه برداشته کاروان نظامی ترکیه را برای گوشمالی رجب قلدر یاغی امروز با مثلا نیروهوایی سوریه! بمباران کرده و هیچ خبری هم از تعداد تلفات نظامی ترکیه در دست نیست ولی آخ که چه آبروی دبشی از اردوغان برده و پوزه بند شات آپ را به صورت کریهش چسبانده!
فعلا. نوش…
https://news.yahoo.com/looks-russians-trying-hide-truth-175600060.html
دستهها:نوش نگارش
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟