جایت چه خالیست، عمو مانوک…
به حق کارما و مُزدمایه کردار،
هر او که طرحِ از میان بردنت را به اندیشه دوخت،
و هر او که کار آن کردار کرد..
سرش از درون منفجر شود و با میگرن بمیرد، یا حق…
چنان باشد طنین ضجه و التماس قلم،
یا حق،
به گوشی که دیگر نمیتواند بشنود،
آی لاو یو دیگری از دهان کودک سپید موی را…
خالیست جای او که ببیند،
لب مطلب به آتش گفته شد، دوستان!
نوش…
لازم نیست دیگر چیزی بیشتر در بارهاش نوشت….
ایول…
البته،
اگر آقا و سردار ذوالفقاریش همینک با لبیک یواشکی،
جزو برنامه شو بزرگ باشد،
لاجرم به گونه دیگری میتوان،
به این حملهی پهپادی،
که بزرگترین نوعش در تاریخ جنگاوری مدرن است،
نگریست…
کِی آخر توانستند یواشکی و بدون لو رفتن،
اینهمه پهپاد و مخلفات سر هم کنند و به هوایش در آرند؟!
همه خواب بودند؟!… حتی یهودا ها؟!…
آنها که همه جا همیشه بیدار و شاهد هستند!!!
حال سیستم های پدافندی تازه و بهتری بایِست،
به خرع و فروش رساند برای امان…
واالله مکر الماکرین. نه؟!… آمین!…
نوش…
دستهها:نوش نگارش
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟