درس سوم عنتر: جای تمرین دموکراسی!

من همیشه سعی می‌کنم به خودم یادآوری کنم که باید هرچیزی را مکان و زمان مناسب خودش باشد، اگر بناست سنگ روی سنگ باشیده بماند…

آن هر چیز صد البته که شامل «تمرین دموکراسی» است که کساخیل دست از کشیدن هوارش در بالاترین و جاهای دیگر صفحات مجازی بر نمی دارند.

وانگهی، دموکراسی مگر معلق سه پیچ و نیم در هوای نادیا کومانچی است که تمرینی لازم داشته باشد؟!… دموکراسی تمرین ندارد یابو. دموکراسی، که حکومت تنه‌ی مردم بر خودش است، یا برقرار است یا نیست. برقرار بودنش تمرین لازم ندارد؛ همه می‌دانند مردم سالاری یعنی چه و یا می‌توانند گوگولش کنند الگویش هم فت و فراوان است و پس از آن رعایت و اجرایش به عنوان چارچوب مقننه ملت لازم است. والسلام…

حالا بگوییم بابا آخه لعنت بر تو پیاله‌چی… چرا نمیزاری این بچه ها حالا دلشون خوشه به یه بازی الکی «تمرین دموکراسی» بزار بازی و ‹تمرینشونو› بکنن . چرا صدای بچه رو درمیاری؟… مگه اعصاب هست؟!…

باشد! بفرمایید. تمرین کنید دموکراسی‌تان را. ولی توی کوچه همراه با بقیه زارت و زورت گری هایتان….

لاکن، تمرینی اگر باشد دموکراسی را، آن را در یک حکومت مردم سالار با نمایندگان غیر استصوابی واقعی و بر سر صندوق های رای واقعی، نه تزیینی و نمایشی، می کنند و آنهم برای ادامه حیات یک سیستم دموکراتیک که زندگی ملت روی آن می‌چرخد و نه برای مشروعیت زایی یک حکومت تروریست خودکامه که کارش جز خفه مرگ کردن تدریجی ملت در مرداب متعفن نظامش نبوده بیش از چهل سال آزگار…

بالاچه پیاله سرا نه حکومت است که دموکراسی باشد و نه حوزه رای گیری که در آن اصل تمرین و کنش دموکراسی انجام گیرد و به وقوع بپیوندد.

زر و زر های بیخودی و مغلطه های من‌درآوردی را که از سر نفهمی دموکراسی و عدم تشخیص و بی اعتنایی به حرمت اختیارات فردی شخص سازنده بالاچه، و یا از فرط خرابی جنس و شررترول-یت است را،
مرتکبین بَن شده از اینجا بروند پیش خاله شان ادا کنند که شایعه است از مامانشان بسیار بخشایشگرتر است!…

من در سایت خودم و بالاچه پیاله سرا، که به لطف و همت دکتر آمهدی یحیی نژاد و تیم بی‌نظیر و زحمت کشش (نوش…) برجاست، در عین حالی که آدم هویت تایید شده‌ی شهروند آمریکای قانونمند هستم و قشنگ واقفم که با ضایع کردن حقوق کسی می‌توانم در دادگاه سو بشوم و طبیعتا از سردرد و هچل بدم می‌آید، این بالاچه را ساختم و مدیریت می‌کنم تا تراوش های ذهنی‌ام را به عرضه بگذارم و انتظار دارم هرکه که وارد پیاله سرا می‌شود تا تراوش ذهنی خود را نسبت به آن با من بقیه صحابه نوشمند به اشتراک بگذارد، جز با مهر پای به اندرون و به روی چشم من نگذارد…

لازم نیست از خواص پیاله بینی مخصوص و ویژه بهره‌مند باشم تا تشخیص مهر دهم. حوصله‌ات را ندارم بی‌مهر…

هر آن که چنان از در وارد شوی، به دری. برو خدایت روزی‌ات را جای دیگر دهد!…

همین…

–=—-=—=-=-=

پی‌نوشت:

وقتی پستم راجع به مقاله‌ی کذایی نیوزویک را که می‌گفت اگر ج.اس. برود داعش میاید در بالاترین در بلاگ خودم (بالاچه)منتشر کردم، دو تا بی تربیت پابرهنه دویدند تو و انگ چاپ جعلیات زدند. من هم بدون هیچ حرفی دانه دانه با تیپا انداختمشان بیرون و کامنتشان را دیلیت کردم. لاکن یکی از آنها بعد پیام فرستاده و چرت و پرت در باره تمرین دموکراسی در مغایرت بودن با بن شدنش گفت، که مغلطه ای است که از آن زیاد استفاده می‌شود. این اساسا جوابیه ای بود برای آن عنتر و امثالهم و همچنین پیاله نگری در بحث دموکراسی و تمرین آن…



دسته‌ها:نوش نگارش

۱ پاسخ

  1. درود و درود
    متن را 3 مرتبه خواندم، آنچه که فهمیدم یکطرف….آن *همین …* آخر، بجای نوش…، خوش تر حکایت پی نوشت را توضیح میداد…من ک سعی میکنم اینجا بنوشم، اگر دیگرانی بجای نوش،میجوشند، این دیگر باخودشان است! اما دموکراسی را نمیفهمم هنوز که بفهمم تمرین اش یعنی چه…سپاس و درود جناب پیاله چی

  2. مرسی دوست مهربان، صادق خان… نوش…

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s