یادی از گفتار شاه، و امروز چاره چیست – مهران

خوب، در «نوش نگارش» صحبت هایی از مانوک خدابخشیان 2019 گذاشته بودید

آیا شاه ایران، می‌خواهد برگردد به ایران؟…

من نمی فهمم چطورکشوری را که همه چیزش روی روال بود، از نظر برنامه ریزی در سازمان برنامه و بودجه و سنگ بنایش هنوز وجود دارد و برای تحقیقات دانشجویی هنوز هم دردسترس است، توسط عده ای چپ و راست در انقلابی اسلامی به هم بریزیم و بعداز 40 سال پیشنهاد کنیم با همین عده با پانل های گفتگویی که جدیداً راه انداختند برگردیم برای برنامه ریزی کشور!!

بله مانوک تا گفت مردم با صدای پایشان حرف می زنند فوری یک فرشگرد و میدان میلیونی راه انداختند و ایران اینترنشنال یک شو ترتیب داد و همان خانم سیما ثابت با تحت فشار قرار دادن شاهزاده (عنوانی که تاریخ به اوداد چون وقتی متولد شد پدرش شاه بود و تاریخ نگاران عصر حاضر سر این عنوان هم با وی مجادله دارند.) اشاره به 80 میلیون طرفدار ایرانی وی کرده و آلترناتیوی از ایشان درخواست کردند و راه حلی طلب نمودند!! در آن جمع جناب سیامک دهقانپور هم حضور داشتند.

در یک نمونه اش که خیلی تعجب می کنم که به قول شاهزاده باید از تک تک خودمان شروع کنیم.

روند توییت های سیامک دهقانپور مجری صدای امریکا است که برای جمع کردن فالور بیشتر می خواهد هواداران تیم ها را جذب کند تا پیام خود را برساند و آن ازطریق موضوعات فوتبالی و آل کثیر گفتن و تیم یحیی؟ و شوت زدن این تیم وآن تیم .

آیا ایشان می خواهد همه چیز عادی جلوه کند؟ در حالی که پولشویی عظیمی توسط همین فوتبالیست ها صورت گرفته و فوتبال و فوتبالیست های زیادی آلوده شده اند.

هر ورزشکار فوتبالی را به روش پلیسی و امنیتی به دلایلی گیر انداخته اند و با تخلیه شخصیت انسانی به این روزگار پادویی برای پولشویی انداخته اند با قراردادهای هنگفت که دستشان را هم نگرفته و در بهترین حالت بیست درصد قرار داد نصیبشان شده است.

از تجاوز به بچه ها در مدارس فوتبال با وعده و وعید به داخل شدن به قراردادهای تیم های معروف (فیلم و گزارش مستند در برنامه 90 و همین طور اظهارات مسعود شجاعی کاپیتان تیم ملی). …و هنرمندان و هنرپیشه های دو رو که حکومت حرفهایشان را از زبان آن ها زد. بماند…

ازبیانیه ی بعضی هنرمندان و نویسندگان که نامه نوشتند به رئیس جمهور که متون را خودمان سانسور می کنیم ! بگذریم

برای مبارزه با ضحاک زمان اول جایی که خطر ترور و زندان و شکنجه وجود ندارد یعنی خارج از کشورباید راه بیفتند .مردم در داخل کارشان را با نرفتن به صندوق های رای وشرکت کمتر از ده درصدی در انتخابات میان دوره ای99 نشان داده اند و نشان خواهند داد.

می بینیم که وحشت زده اند و مردم را با رئیس جمهور نظامی می ترسانند و یا آخرین دوره ریاست جمهوری را گوشزد می کنند مردم باید از جایی ناامید شوند. پس این برگ پهلویسم است که به ژن ربطی ندارد.

مجلس و دولتمردان وزارتی با رهبری موقت 30 ساله بدون مشروعیت قانون اساسی جمهوری اسلامی از طرف چه کسانی منصوب می شوند معلوم نیست! به هر حال قانونش در کشور موجود نیست.

همانطور که جناب امیر طاهری در سفر خود به روسیه خبرنگاران روس را آگاه کردند که قراردادهای بسته شده با ایران نمی تواند قانونی باشد و بعد از سقوط و فروپاشی جمهوری اسلامی مورد استناد قرار بگیرد .این حرکت ها و اطلاع رسانی ها و پروپاگاندا ها باید به دفعات زیادتر گفته شود و برجسته گردد.

هرچه تعداد شرکت کنندگان کمتر، عدم مشروعیت بیشتر می شود . اگر چه عده ای می توانند سالیان سال بر مسند قدرت بنشینند و همچنان قرارداد بنویسند، کیف انگلیسی به دستان واقعی در مجلس شورای اسلامی همزمان هم علیه 20 سال اقامت خارج از کشور وزیرجدید صنایع و معادن و تجارت معترض باشند و هم با نشان دادن فیلم همان فرد با قاسم سلیمانی در کرمان رای به تایید وپذیرش او بدهند و چنان که دیده شد در عین حال عده ای از نمایندگان مطلع از شرکت های کاغذی تو درتو و ورشکسته روی کاغذ همین جناب وزیر که شرکت هایش را به دولت فروخته مهر تایید هم بزنند.

.24 شهریور99 جناب امیر طاهری در مصاحبه اش با شبکه ایران فردا در برنامه تفسیر خبر صحبت از بسته شدن حساب های حزب الله لبنان داد. پس قاسم سلیمانی بخشی از پول های مورد ادعای بقایی و احمدی نژاد را به فرانسه داده است و این وزیرک صنایع و معادن و تجارت و بازرگانی هم بخشی دیگر از دولت ستانده و به حساب بانک های کانادا داده است.

برای نجات ایران از خارج کشورشروع کنید. چون همه کسانی که این کشور را خراب کردند (خرابکاران شروع ترورامریکایی ها و نا امن نشان دادن ایران یا سرقت از بانک ها) بعد از انقلاب چون در جدال خودی و ناخودی در داخل کشور تصفیه و محو شدند در خارج کشور منتظر نشسته اند و بدون هیچ تغییر نگرش به ایده آل ها و آرزوهای 60 سال پیش خود می اندیشند مدل ها و سیستم های حکومتی که به شکست و فروپاشی انجامیده و پشت دیوار آهنین محبوس بود تا انفجار نیروگاه اتمی لنین در چرنوبیل که ابرهای اتمی خاک کشورهای همسایه را هم درگیر نمود.

روند پرشتابی برای تغییر و تحول ایران در کلیه امور کشور در سال 1305 تا 1320 و 1332 تا 1357 آغاز شد و خارچشم دشمنان ایران شد.

ایران نوین با همت رضا شاه پهلوی ازدوران سیاه تاریخ بیرون کشیده شد. «اَیِریَنِم خٌوَرنٌ یَزَمَیدِ» و» کٌوینیوٌم خٌوَرنٌ یَزَمَیدِ». – مهران

1 – مرکز پژوهش های مجلس – قانون متمم مشروطه
https://rc.majlis.ir/fa/law/show/133414
اصل پنجم قانون اساسی :
الوان رسمی بیرق ایران سبز و سفید و سرخ و علامت شیر و خورشید است.

اصل بیست و هفتم قانون اساسی
قوای مملکت بسه شعبه تجزیه میشود:
اول- قوه مقننه که مخصوص است بوضع و تهذیب قوانین و این قوه ناشی میشود ازاعلیحضرت شاهنشاهی و مجلس شورای ملی و مجلس سنا و هریک از این سه منشاء حق انشاء قانون را دارد ولی استقرار آن موقوف است بعدم مخالفت با موازین شرعیه و تصویب
مجلسین و توشیح بصحة همایونی لکن وضع و تصویب قوانین راجعه بدخل و خرج مملکت ازمختصات مجلس شورای ملی است.
شرح و تفسیر قوانین از وظایف مختصه مجلس شورای ملی است.

اصل سی و پنجم
سلصنت ودیعه ایست که بموهبت الهی از طرف ملت بشخص پادشاه مفوض شده.

اصل سی و نهم متمم قانون اساسی :
هیچ پادشاهی بر تخت سلطنت نمیتواند جلوس کند مگر اینکه قبل از تاجگذاری در مجلس شورای ملی حاضر شود با حضور اعضای مجلس شورای ملی و مجلس سنا و هیأت وزراء بقرارذیل قسم یاد کنند:…

اصل چهلم متمم قانون اساسی :
همینطور شخصی که بنیابت سلطنت منتخب میشود نمیتواند متصدی این امر شود مگر اینکه قسم مزبور فوق را یاد نموده باشد.

اصل چهل و سوم متمم قانون اساسی :
شخص پادشاه نمیتواند بدون تصویب و رضای مجلس شورای ملی و مجلس سنا متصدی امور مملکت دیگری شود.

نکته ویادآوری: پس در حال حاضر شهبانو رسماً نایب السلطنه محسوب می شود و علت فشار بر خاندان پهلوی و خروج از کشور توسط سولیوان و غیره مسدودکردن شرایط سوگند در مقابل مجلس شورای ملی برای خاندان سلطنتی بود چنان که در دوران قاجار از فرار کودک دوازده ساله احمد میرزا برای پیوستن به پدرو مادرش جلوگیری کردند تا نایب السلطنه ای برایش بگذارند و»پادشاهی نمادین» بر کشور حاکم باشد.

2 – احمدشاه یا احمدعلاف تنها پادشاه اجباری تاریخ!
https://seemorgh.com/culture/history-and-civilization/history-and-civilization-of-iran/413459

3 – سوگند پادشاهی محمدرضا شاه پهلوی همزمان با اشغال ایران توسط قوای انگلیس وروسدر 25 شهریور 1320
https://mashruteh.org/wiki/
روز سه شنبه ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ والاحضرت همایون محمدرضا پهلوی ولیعهد ایران در برابر مجلس شورای ملی سوگند پادشاهی یاد کردند و شاهنشاه ایران شدند، همزمان ارتش شوروی و بریتانیا تهران را نیز اشغال کردند. در این روز نخست‌وزیر ایران محمدعلی فروغی در نشست فوق‌العاده مجلس شورای ملی، کناره‌گیری اعلیحضرت رضا شاه پهلوی از شاهنشاهی ایران و برقرار شدن والاحضرت محمدرضا پهلوی ولیعهد ایران به مقام سلطنت را به آگاهی نمایندگان ملت ایران رساند

4 – سخنان محمدرضا شاه پهلوی در 23 آبان 1341 هنگام دادن سندهای مالکیت کشاورزان هلیلان کرمانشاه
https://mashruteh.org/wiki
» … در سال ۱۳۲۶ در مراجعت از آذربایجان گفته بودم که سلطنت بر یک مشت مردم فقیر افتخاری ندارد. از آن روز تا به حال دیدید که چه کردیم. امروز به شما می‌گویم که سلطنت بر یک مردم غیرآزاد و غیرمترقی نیز برای من ارزش ندارد.
اگر من بر این تخت نشسته‌ام برای اینست که بتوانم به این ملت و به این مردم خدمت بکنم. کارهایی که من انجام می‌دهم برای حفظ تاج و تخت نیست، بلکه برای اعتلای مملکت ایران است. من اینجا مثل یک فرد ایرانی فکر می‌کنم و این اساس زندگی من بوده است و تا آخر همین خواهد بود. خداوند تا به حال همیشه پشت و پناه من و ملت ایران بوده است و تا موقعی که قلب من و قلب ملت ایران در این راه می‌تپد، مطمئن هستم که همیشه از عنایات پروردگار برخوردار خواهیم بود….

5 – سخنان محمدرضا شاه پهلوی در 23 آبان 1341 هنگام دادن سندهای مالکیت کشاورزان هلیلان کرمانشاه
«…شنیده‌ام که بعضی‌ها گفته‌اند که تا به حال اساس و قوام این مملکت روی یک طبقات بخصوصی بوده که اسم اینها را یا خوانین متنفذ می‌گذاشتند، خوب! حالا که اینها را شما به نفع اکثریت کنار می‌گذارید اداره این مملکت چطور خواهد شد؟ جوابش ساده است. جوابش این است که اگر مملکت ما متاسفانه عقب افتاده بود، متاسفانه بعضی اوقات دوران هرج و مرج، متاسفانه ملت در سرنوشت خودش شرکت نمی کرد، اینها باعث عقب ماندگی ما بودند والا ایران با تاریخ گذشته خودش، با ثروت طبیعی خودش، با این نیروی عظیم ملی که افراد مملکت تشکیل می‌دهند، می‌بایستی که غیر از این باشد که بوده. ما یک اشتباهی را داریم جبران می‌کنیم، ما یک عیبی را داریم جبران می‌کنیم. اساس حکومت ما، اساس سلطنت ما باید در قلب اکثریت مردم مملکت قرار داشته باشد. این اکثریت مملکت است که مملکت را حفظ کرده و به جلو خواهد برد، و چیزی که بیشتر باعث خوشوقتی من است این است که همین اشخاصی که تا به حال در زندگی مملکت شرکت نداشتند و بعضی‌ها به مسخره می‌گفتند که اینها که چیزی نمی‌فهمند، اینها بی سوادند، اینها عامی‌اند، اینها از پشت کوه می‌آیند، همین‌ها هروقت که من با اینها صحبت کردم بسیار خوب و عمیقانه هم منافع خودشان و هم منافع مملکت را درک می‌کردند و محکمترین پایه‌های اجتماعی ما را در حال و آینده تشکیل خواهند داد…»

توجه :متاسفانه بعضی اوقات دوران هرج و مرج، متاسفانه ملت در سرنوشت خودش شرکت نمی کرد، اینها باعث عقب ماندگی ما بودند والا ایران با تاریخ گذشته خودش، با ثروت طبیعی خودش، با این نیروی عظیم ملی که افراد مملکت تشکیل می‌دهند، می‌بایستی که غیر از این باشد که بوده و …

…در گذشته گفته‌ام که قدرت من منوط به قدرت ملت ایران است. من به عنوان یک فرد، زورم هر قدر زیاد باشد، شاید بتوانم یک صندلی را در اتاق خودم از این گوشه به گوشه دیگر ببیرم، یا در اتاق را بازکنم و یا احیانا یک وزن شصت کیلویی یا سد کیلویی را بلندکنم، ولی نیروی من به عنوان پادشاه شما موقعی قابل توجه خواهد بود که نماینده چهل و دو میلیون دست ایرانی باشد و با این دست‌ها است که ما می‌توانیم هر مشکلی را از جا بکنیم و جای خودمان را در میان ملل مترقی دنیا باز کنیم و آینده ایران را مثل تاریخ پرافتخار گذشته خودش روشن و مثل آفتاب درخشان تامین بکنیم…

… و چیزی که بیشتر باعث خوشوقتی من است این است که همین اشخاصی که تا به حال در زندگی مملکت شرکت نداشتند و بعضی‌ها به مسخره می‌گفتند که اینها که چیزی نمی‌فهمند، اینها بی سوادند، اینها عامی‌اند، اینها از پشت کوه می‌آیند، همین‌ها هروقت که من با اینها صحبت کردم بسیار خوب و عمیقانه هم منافع خودشان و هم منافع مملکت را درک می‌کردند و محکمترین پایه‌های اجتماعی ما را در حال و آینده تشکیل خواهند داد.

6- متن کامل بیانیه جبهه ملی ایران به مناسبت رفراندوم انقلاب سفید -زمین حق دهقان و آزادی حق ملت است
http://tarikhirani.ir/fa/news/6571/

7 – متن بیانیه نهضت آزادی ایران درباره رفراندوم انقلاب سفید: انقلاب بدیع ممتاز مسخره‌ای است!
http://tarikhirani.ir/fa/news/7606

8 – امروز چاره چیست ؟ احمد کسروی 1323
https://zandiq.com/2007/10/21/emrooz-chareh-chist/

… بدانيد اي ايرانيان حوادث امروز به پيشواز شما آمده . شما بايستي بينديشيد و آينده را بديده گيريد و حوادث را پيش بيني كرده بجلوگيري پردازيد . نكرده ايد و اينك حوادث بسروقتتان ر سيده. اكنون شما در آخرين سنگريد. اگر باز سستي نماييد، باز بهانه آوريد، اين سنگر را هم از دست خواهيد داد و سيل حوادث شما را خواهد پيچانيد و خدا ميداند كه سرگذشت اين توده چه خواهد بود.
در ميان سخنان خود تاريخچه ای از قانون اساسی ياد كردم . اين قانون بدو بخش است : يكي اصل قانون و ديگری متمم آن. اصل قانون در روزهای نخست مشروطه در تهران نوشته شده و از مجلس گذشته و مظفرالدينشاه در بستر مرگ بآن دستينه نهاده. اين قانون تنها درباره مجلس شورا و حقوق و حدود آن ميباشد و من نميدانم كي ها در تنظيم آن شركت كرده اند.
اما متمم قانون سرگذشت درازی داشته . چنانكه گفتم تنظيم آنرا آزاديخواهان تبريز خواستار شدند و خودشان چند موضوع (از جمله موضوع انجمنهای ايالتی و ولايتی) را پيشنهاد كردند. ولي چون قانون نوشته ميشد، از يكسو با دربار كشاكش سختي ميرفت و با دخالت آنها موضوع سنا در قانون گنجانيده شده، از سوی ديگر چون حاجي شيخ فضل االله بدستاويز همان قانون بيرق تكفير افراشته بود، موضوعهایی نيز برای اسكات او جا داده شده. اصلهای يكم و
دوم از انشای خود حاجی شيخ فضل االله است.
اين تاريخچه آن دو قانونست. آمديم بموضوع تغيير، در آن باره دو پرسش بميان ميآيد:
١ (قانون اساسي را ميتوان تغيير داد؟..
٢ (آيا تغيير آن بصلاح ايرانست؟..
پرسش نخست پاسخش روشنست . بديهيست كه هر قانوني در جهان قابل تغيير است . بالاخره قانون برای مردمست، مردم برای قانون نيستند.
اين قانون بدانسان كه گفتم از روی فهم و اختيار تدوين نگرديده و فشارهايي در تنظيم آن دخالت داشته . برخي از مواد آن ـ از جمله موضوع مجلس سنا و دخالت علما در وضع قانونها بموجب ا صل دوم متمم قانون ـ هيچگاه مورد عمل نبوده و نتوانستی بود. اما پرسش دوم، پاسخ آن پس از اينست كه بدانيم خواستاران تغيير قانون چه موضوعهايی را از آن نميپسندند و چه قانون ديگری را ميخواهند بجای آن گزارند. نيك و بد در اينجا نسبيست .
در اين قانون اساسی (در اصل و در متمم آن) چند موضوع منظور گرديده كه مهمتر از همه دو چيز است : يكي مشروطه يا حكومت دموكراسی، ديگری حقوق افراد ايران (متساوی بودن كليه افراد در برابر قانون، مصون بودن جان ومال و مسكن و شرف آنها و اين قبيل). من گمان نميكنم كسانيكه سخن از تغيير قانون مي رانند مورد نظرشان اين موضوعها باشد . پس بايد ديد چه ميخواهند و تغيير كدام موضوعها را ميخواهند.
نكته بسيار مهم اينست كه تغيير قانون اساسي در يك كشور بسته به تغيير انديشه و فهم هاست . بايد انديشه ها و فهم ها بالاتر رود و جنبشی در توده پديد آيد تا زمينه برای تغيير قانون اساسي آماده گردد . تغييری كه بي زمينه باشد نتيجه درستي از آن بدست نخواهد آمد، بلكه اگر حقيقت را بخواهيم زيانها از آن پديدار خواهد گرديد.
امروز توده انبوه خيره مانده اند . حوادث بسراغشان آمده و بتكانشان آورده، ولي نميدانند داستان چيست؟ .. گفتگو بر سر چه ميباشد؟.. پس بايد نخست آنها را آگاه گردانيد . اگر تغيير قانون با اراده توده خواهد بود، بايد آنها را بينا گردانيد، بايد انديشه هاشان را روشن ساخت.
من دور نميدانم در اين پيشآمدها و تكانها اوضاعي برای ايران پيش آيد كه اين قانون اساسی از ميان رود . اينست بهتر ميدانم كه گفتگوهايی بميان آيد و اگر چنان داستاني رخ داد، باری از روی فهم و بينش باشد.
…بهرحال من بنوبت خود، عقيده ام را درباره قانون اساسی بميان ميگزارم و آنچه ميدانم بي پرده و بي پيرايه
مينويسم:
ايرانيان بايد بمشروطه يا حكومت دموكراسی وفادار مانند . باز ميگويم: مشروطه بهترين شكل حكومت است . اين در نهاد آدميست كه هر زمان پي چيز تازه ای رود . اين يكي از هوسهای اوست . ولي در كارهاي اجتماعي پيروی از هوس نتوان كرد.
در كارهاي اجتماعی بايد تنها در بند سود و زيان بود، و يك چيزيكه سودمند است هميشه نگه داشت .
رژيم حكومت كفش و كلاه نيست كه زود زود عوض شود.
گاهي ديده ام كسانی گفتگو از جمهوريت ميكنند. آنرا چيز تازه ای ميشمارند و هواداری نشان ميدهند .
ميگويم: مشروطه با جمهوريت چه جدايی دارد؟ .. مشروطه با جمهوريت اين جدايي را دارد كه در آن پادشاهی هست ـ پادشاهي كه بگفته قانون اساسي ايران «وديعه سلطنت از طرف ملت باو مفوض شده »، پادشاهی كه در كارها جز دخالت بسيار محدودی ندارد، ولي در جمهوريت پادشاه نيست و بجای آن كسي از ميان توده برگزيده ميشود. آيا اين چه تأثير در كارها دارد؟!..
شما كه هنوز توده را براي مشروطه آماده نگردانيده‌ايد و هر دو سال يكبار بهنگام انتخاب نمايندگان براي مجلس، آن رسواييها پديد ميآيد، چگونه ميخواهيد يك موضوع انتخاب رئيس جمهور هم در ميان باشد و رسواييهاي ديگري هم از آنراه پديد آيد؟!..
يك چيز كه در ايران اهميت نميدهند تربيت كردن توده انبوه و آماده گردانيدن آنهاست . يكدسته درس خواندگان با انديشه های بسيار تند جلو افتاده ميخواهند با تندروترين دسته های جهان همگام باشند، در حاليكه توده انبوه از پس مانده ترين توده نيزپستتر مانده است.
اين اشتباه ديگريست كه ميپندارند يكدسته بايد چيره شوند و ديگران را راه برند . بارها ديده ام باشتباه خود رخت فلسفه پوشانيده ميگويند: «در هر ملتي كار در دست چند نفر است . در ايران هم بايد چند نفری دست بهم داد و اين توده را مثل گله های گوسفند جلو انداخت و راه برد».
اينها نميدانند كه اساس پيشرفت يك كشور تربيت توده است، و در هر زمينه بايد توده را بتكان آورد و درگامهايي كه بسوی پيش برداشته ميشود، آنها را نيز همراه ساخت.
در زمينه مشروطه نيز آنچه اهميت دارد آنست كه بكوشند و توده را شاينده اين رژيم زندگاني گردانند، و بهرحال بايد نسبت بآن وفادار مانند.
همچنان ايرانيان بايد بروی تماميت ايران و اينكه همه استانها دارای يك حكومت باشد (چنانكه تاكنون بوده) پايداری نمايند. بايد باور كرد كه از خودمختاری استانها نتيجه درستي بدست نخواهد آمد. اين كوششها اگر ادامه يابد،شيرازه ايرانيت را از هم خواهد گسلانيد… و

9- شایان قلم چیست جز پاس حقیقت



دسته‌ها:مهران

۱ پاسخ

  1. رک بگم: راستی داداش پیاله بدجوری دارند نسرین ستوده را توی بوق می کنند واسه رییس جمهور بعدی، حواس تون باشه کی گفتم. پروژه خاتمی ۲ راه افتاده

  2. آقا مهران درود برشما…دو مطلب اخیر نوش داشت ب گفته پدر پیاله….

    • صادق جان، نوش…
      مهران نازنین ما نعمتی هستند که از آسمان به خراباتمان نازل شدند..

      • باورنگهدارشان باد…باشند و بنوشانند!
        دیدم بالا نوشتند نسرین ستوده و …! تا کی قرار است مراقب باشیم هموطن ها گول نخورند! البته من نیز چون باقی! ولی تا کی!

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s