جناب عبیدخان سن خوزانی،
نوش… دستتان درد نکند.
مثل همیشه، در «نقشه آمریکا برای جمهوری اسلامی ومردم ایران» بسیار جالب و متین نگاشتهاید و چسبید.
اجازه دهید جسارت کنم چون میدانم خودتان بهتر از من حتما واقفید، یادآور شوم که جمهوری اسلامی یک سیستم مذهبی ‹شیعه› بوده و هویت طبعی و فعلی اش را دیری است که چنان به تثبیت و انجماد رسانده، و چون آن است و اگر گونه دیگر باشد نمیشود، مجبور است طبق مقتضیات طبیعتش به رویه و رویکرد هایش در اتخاذ تصمیمات و حالات و اعمال خود ادامه دهد و قادر به انحراف از و یا ترک خطوط عملی خویش نیست، یا اقلا نشان نداده که میتواند باشد…
نشان به آن نشان که جناب ولی فقیه همین اخیرا بعد از اینکه ویدا لچک را به دار کشید توضیح داد که ایران یک سیستم اسلامی است و حجاب جزو آن است و در «شارع اسلامی» (عین کلمهای که استفاده کرد!) پس حجاب را قانونا و الزاما باید رعایت کنیم (نقل به مضمون)
یعنی بودور که واردور!… یعنی باید با آن فرمانی که در دست داریم به سرعت برای فتح قلل قدرت در دنیا با همان جلو برویم و اتوبوس را اگر ترمزی باشد که انقلابی نیست!!…
یعنی در سیستمی که قانون اساسیاش ولی فقیهش را مهمتر و ارجحتر از خودش قرار داده :
– بیخیال مسلمانان بقیه دنیا که آنها هم مظلومند، لاجرم باید اختیاری برای فلسطینیان که پشیزی اهمیت برای ایران و حیات آن پهنی بزرگ قایل نیستند و هر فرصتی که گیرشان آمده به ایرانیان ‹عجم› از پشت خنجرزدهاند، و اگر دست دهد حاضرند سر همهمان را پِخ پِخ ببرند، یقه همدردی بدریم.
– بیخیال همهی مزایای معنوی و مسکنی و ترابری و برق و گاز نفتی مجانی که امام سیزدهم خمینی به مردم قول داد و در ج.اس. تحقیق نیافت، باید به تنها راه توجیه وجودی خویش (آزاد سازی قبله قدس از دست یهودیان) ادامه بدهیم، چون عقل و مخش را نداریم که خدای نکرده به کارهای سازنده بپردازیم…
– دنیا را با شررهای پنهان و آشکار به چنان واویلایی برسانیم که آمهدی را مجبور به ظهور بکند
– و الخ …
پس حال که تمرکز و مشغله نیروهای برتر نظامی دنیا به نظر میآید که در حال به اجماع رسیدن و معطوف معضل جمهوری اسلامی امام چهاردهم شیعیان دنیا شده باشد، زوایای تاریک ذهنمان را روشنگری نمایید ای عبیدخان ساکن در بلاد امامزاده سان خوزه… چه حالت دیگری را سوای این دو احتمال به پیش تصور میشود کرد :
۱- آقا و آقایان به خواستهای تغییر حالتی و کنشی نظام تن میدهد/دهند که نتیجتا توجیهی برای وجود نظام حاضر باقی نخواهد گذاشت،
۲ – ناتوان از تغییر عمل و تن دادن به گزینش های منطقی با تیر و کمانش به میدان جنگ حریف که مسلسل دارد میافتد و به طرز فجیع و خونینی همراه با عده زیادی و زیرساختهای فراوان میهن و یکپارچگی آن در یک شخمزنی بیتعارف و گستردهی نظامی نیروهای ائتلاف خارجی نابود میشود…
مبادا که چنان شود.
نوش…
دستهها:نوش نگارش
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟