دوستان،
نوش…
در طی پروسهی تشعشع میله های اورانیوم سوخت نیروگاه برای بجوش آوردن آب و استفاده از نیروی مکانیکی بخار آن برای چرخاندن مولد و تولید برق توسط آن، مقداری پلوتونیوم فرآورده میشود که با آن نیز البته میتوان بمب جانانهای ساخت و نیاز به سانتریفوژ برای غنی سازی ندارد. پروسهای که صدا و جیغ دادش زیاد است و یواشکی نمیشودش کرد و با فناوری موجود امروز حتی با ماهواره در مدار زمین هم می توان ماجرا را تایید کرد و شنید!!… (منتها نمیشود گفت مثلا چند تا سانتریفوژ دارند میچرخند؛ ۳۰۰ تا ۱۰۰ تا چند تا؟…)
البته، باید آن میله های سوخت را در وقت معینی از آب بیرون کشید و از چرخه خارج کرد و به استخراج پلوتونیوم آن پرداخت؛ وگرنه اگر میله های اورانیوم را بگذارند تا کاملا تا آخر زمان مصرف به کار ایجاد حرارت برای برق ادامه دهند، دیگر به درد ساختن ترقه چهارشنبه سوری هم نخواهند خورد!…
تقریبا شش سال پیش همان اولش که بالاخره نیروگاه به طور آزمایشی راه اندازی شد، بعد از دو سه ماه تولید برق ناگهان خاموشش کردند چون گفتند یکی ته مخزن آب آن پیچ و مهره ای افتاده یا چیزی مشاهده کرده که طبق ملاحظات ایمنی بس مسئله ساز است و اقدام به شات-داون لذا واجب!…
پس میله های اورانیوم سوخت را هم که قشنگ پر از پلوتونیوم ناب و قابل استخراج بود در آوردند و کس نمی داند به کجا برده شد و آیا همان میله ها را به نیروگاه برگرداندند و یا میله های جدید دیگری نصب شد؟!…
حال، اولا، خدا را شکر که بستندش، چون در حمله هوایی و بمباران احتمالی نیروی نظامی ائتلافی که بزودی با سوت پایان بازی وقت اضافه آماده شده بیاید تا ترتیب ملاتاریا ودک و دستهی اوباش چکمه و یونیفورم پوششان را بدهد، کی فکر نمیکند نیروگاه بوشهر جزو هدف های مطلوب نخواهد بود؟ و اگر بمباران شود، که نزدیک است و دم دست، در حالیکه میله های اورانیوم هنوز داخل رآکتور هستند آنوقت یک چرنوبیل دیگر منطقهی خلیج فارس را به تباهی زیستی با ابعاد غیر قابل تصور خواهد کشاند. پس خاموش ساختن و تهی شدنش از مواد هستهای یک چراغ سبز جانبی یا گُو Go لازم به کسب در چک لیست پیش از حمله بود که حالا شده و کارکنان روس معاهده کار آن نیز میتوانند برگردند به کشورشان و بگذارند بدبخت هایی که محض درآوردن نان آنجا میخ خواهند بود …
فرعا، یادآوری نیز بکنم که همان اول که دنیا رسما آگاهی یافت که نیروگاه اتمی بوشهر تولید برق آزمایشی اش را آغاز کرده، این جانب در سایت دوستی راجعش نوشتم و خرد دادن توانایی تهدید انتحاری هستهای را به پاسداران نظام خمینیست به سؤال کشیدم!!!
مگر انتحاری بازی، بازی رواج داده شده توسط همین فرقهی خون آشام نیست؟!!!
مگر همهاش تهدید به بستن تنگه هرمز که کاری انتحاری است و خودشان هم میدانند که هست، نمیکنند؟!!!
مگر همهاش تهدید به محو اسرائیل از صفحهی روزگار که کاری انتحاری است و خودشان هم میدانند که هست، نمیکنند؟!!!
لاکن دیدیم که شد، و یک بازی در ظاهر صلح جویانه تولید انرژی هستهای ۶ ساله تا دیروز انجام شد….
نیز، خودشان که گفتهاند آخرش به اندازه کافی نتوانستند برق تولید کنند که با پول آن مخارج تولید را بپردازند، حالا منفعت پیشکش!
و لذا درش را بستند. فقط معلوم نیست در این شش سالی داشتند اورانیوم بازی صلحجویانه میکردند و هی میکردند توش و هی درش میآوردند چند دفعه هی پیچ و مهره های کار بنجل روس ها ته مخزن آب مشاهده شد ، و یا به انواع و انحاء بهانه های دیگر، رآکتور آفلاین شد و میله ها بیرون کشیده و یواشکی تعویض شدند؟!..
قول میدهم که نه فقط من این به خاطرم بوده و هنوز هم میخواهم بدانم عاقبت راستی چه خبر است با تورقوزآباد و مناطق آلوده به مواد هستهای شده تهران، بلکه بروبکس سیا و امنیت ملی آمریکا با دوستان در موساد نیز ننشستهبودهاند فقط چرت بزنند و مگس بپرانند و این مهم نیز دغدغه خاطرشان بوده که دقیقا چقدر پلوتونیوم نظامی دست ملاهاست و کجاست؟ آیا خدای نکرده دارد و یا شده سوار کلاهکی در جایی؟!…
آنان، برای چنان دغدغه هایی البته حقوق و مزایای جانانهای میگیرند،
لاکن المنت للاه لاجرم که من کارم نیست بیش از نگه داشتن این قلم در یک دست تا حقیقتش را روان و پاس دارد؛ نوش و بس! و نه تصمیم گیری و اجرای کارهای سخت ،
و البته نگه داشتن پیاله در دست دیگر…
نوش…
دستهها:نوش نگارش
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟