دوستان،
نوش…
خانم شیرین هانتر امروز در لوبلوگ نوشته که دارد بوی واگذاری بنادر بوشهر و چابهار را به نیروی دریایی روسیه میشنود و از آن طریق است که بالاخره رویای دستیابی پتر کبیر به آبهای گرم خلیج فارس را شاید برآورده میبیند.
ایشان میگوید فرودگاه نوژه را که به روسها دادند، حالا ملاتاریا دریادار حسین خانزادی و روحانی را فرستاده و دیل محرمانه با پوتین بسته و طبق آن صحبت این است که روسیه جمع کند و حسابی تسلیحات دریایی و منجمله زیردریایی هایش را نیز در آن دو بندر مستقر کند…
ایشان چنین تحولی را نتیجه فشاری میبیند که ائتلاف غرب به رهبری آمریکا اکنون شروع به تشدیدش علیه ملاتاریا در خلیج فارس کرده که همراه با ایجاد بُعد محرمانه اش که بوی گند ترکمانچایی دارد، نیز بعد آشکارش را در افزایش فعالیت های ژئوپولیتیکی پوتین در باز کردن راهش به حیطه میانجیگری در منازعه جاری در آن آبهای گرم ایجاد کرده.
پس، در نتیجه گیری، شیرین خانم لاکن به خاکی میزند و قاعدتا و به فحوی میگوید اگر آمریکا و غرب کمی وا بدهند و از فشارشان علیه ملاتاریا بکاهند و مثلا ناز و دلجوییشان کنند، آنوقت (برای اولین بار در تاریخ وجود نکبتشان!) ملاتاریا یک کمی آدم خواهد شد و اوضاع بهتر و این خزعبلات…
لاکن، و این لاکن بسیار مهم است!، اگر شیرین خانم میرفت و مشق تاریخش را مینوشت و بعد میامد به خرابات، آنوقت در پیاله با ما می دید که عجب طعنه ایست که تاریخ, به قول یوگی برّای زنده یاد بازیگر بیسبال معروف آمریکایی، دارد دوباره دژاوو میکند!
«It’s like deja-vu, all over again.» – Yogi Berra
شیرین خانم و امثالهم خوب گوش کنند:
وقتی که مسلم شد مصدق اصلا حالش خوب و توی باغ هم نیست، و به هیچ وجه عددی هم نیست که بتواند از تحویل داده شدن ایران در سینی نقره ای به شوروی توسط حزب توده جلوگیری کند و شوروی داشت آماده میشد از آن طریق آرزوی دیرینه دستیابی به خلیج فارسش را برآورده کند، آمریکا و انگلیس حمایتشان را پشت شاه خدابیامرز گذاشتند و از او تمنا کردند که نگذارد چنان شده و به مملکتش برگردد و شاهی کند.
حالا، ملاتاریا با دادن حق استقرار نظامی روسیه در بوشهر و چابهار، که اگر معلوم شود چنان است که کرده اند، ممکن است که دوباره تاریخ را برای آمریکا و انگلستان در قبال پدیداری دوباره معضل جلوگیری از دسترسی روسیه به خلیج فارس به تکرار در آورده باشند…
حرفی نیست، من یکی که به همراه میلیونها ایرانی دیگر، از خُدامه که رضا جان، چکمه هاشو بپوشه و رضا خان دوم بشه, و برگرده به مملکتش و پادشاهی کنه!…
نوش…
دستهها:نوش نگارش
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟